در 5 دسامبر سال 767، نیروهای کاملیا علیه متحدان خود در پادشاهی هورتنسیا قیام می کنند. دوک روگیس کاملیا به گرگ تبدیل می شود و پادشاه هورتنسیا و تعدادی از شوالیه های معبدش را می کشد. موریس بودلر چشمش را در جنگ از دست می دهد و به سختی موفق به فرار می شود.

در 5 دسامبر سال 767، نیروهای کاملیا علیه متحدان خود در پادشاهی هورتنسیا قیام می کنند. دوک روگیس کاملیا به گرگ تبدیل می شود و پادشاه هورتنسیا و تعدادی از شوالیه های معبدش را می کشد. موریس بودلر چشمش را در جنگ از دست می دهد و به سختی موفق به فرار می شود.

یک جزیره شناور به نام مگونیا وجود دارد که کسانی که به آن جا می روند، می توانند آرزو کنند، همچنین این شایعه وجود دارد که منبع هیولاهایی است که در زمان شورش در هورتنسیا ظاهر شده بودند و هنوز در حومه شهر سرگردانند. فلاش بک های شب حمله کاملیا نشان می دهد که ...

یک جزیره شناور به نام مگونیا وجود دارد که کسانی که به آن جا می روند، می توانند آرزو کنند، همچنین این شایعه وجود دارد که منبع هیولاهایی است که در زمان شورش در هورتنسیا ظاهر شده بودند و هنوز در حومه شهر سرگردانند. فلاش بک های شب حمله کاملیا نشان می دهد که ...

حتی اگر شارلوت پادشاه فعلی هورتنسیا باشد، چون زیر سن قانونی است، به پاپ این امکان را می دهد تا خود را به عنوان قیم قانونی او تعیین کند. گئورگ از موریس می خواهد كه درباره دهكده ای قرنطینه ای، پر از هیولاهای انسان نما تحقیق كند. موریس، آلفرد و ماریوس را به روستا می برد، آنها در آنجا با دفلوت دانوئیس و دهکده ای پر از زامبی رو به رو می شوند.

حتی اگر شارلوت پادشاه فعلی هورتنسیا باشد، چون زیر سن قانونی است، به پاپ این امکان را می دهد تا خود را به عنوان قیم قانونی او تعیین کند. گئورگ از موریس می خواهد كه درباره دهكده ای قرنطینه ای، پر از هیولاهای انسان نما تحقیق كند. موریس، آلفرد و ماریوس را به روستا می برد، آنها در آنجا با دفلوت دانوئیس و دهکده ای پر از زامبی رو به رو می شوند.

در حالی که کاملیا دیگر با هورتنسیا متحد نیست، امپراتوری دایرهان، شروع به بررسی دفاعیات هورتنسیا می کند. آلفرد و گروهش با یک کاروان بازرگان رو به رو می شوند که همه به جز دو کودک به طور وحشیانه ای کشته شده اند. گروه تصمیم می گیرد، آنها را به پایتخت هورتنسیا ببرد.

در حالی که کاملیا دیگر با هورتنسیا متحد نیست، امپراتوری دایرهان، شروع به بررسی دفاعیات هورتنسیا می کند. آلفرد و گروهش با یک کاروان بازرگان رو به رو می شوند که همه به جز دو کودک به طور وحشیانه ای کشته شده اند. گروه تصمیم می گیرد، آنها را به پایتخت هورتنسیا ببرد.

پس از مرگ لئون اولیویه در هنگام شورش، دخترش آدلهاید قرار بود وارث سلطنت الیویه باشد. با این حال، کلیسا به جای او، از شاه شارلوت تازه منصوب شده استفاده کرد تا اولیویه را مجبور کند، دولتی گماشته تحت سلطه هورتنسیا باشد. حزب آلفرد سعی می کند با آدلهاید ملاقات کند تا با اعمال فشار، الیویه را علیه کلیسا بشوراند، اما ...

پس از مرگ لئون اولیویه در هنگام شورش، دخترش آدلهاید قرار بود وارث سلطنت الیویه باشد. با این حال، کلیسا به جای او، از شاه شارلوت تازه منصوب شده استفاده کرد تا اولیویه را مجبور کند، دولتی گماشته تحت سلطه هورتنسیا باشد. حزب آلفرد سعی می کند با آدلهاید ملاقات کند تا با اعمال فشار، الیویه را علیه کلیسا بشوراند، اما ...

ماریوس افسانه محافظت یک غول بزرگ از یک شاهزاده خانم را برای دفلوت تعریف می کند. سپس آلفرد و موریس این موضوع را فاش می کنند که که زن جوانی که ادعا می کند پرنسس ماریل است، در جزیره جوین مشاهده شده است. هنگامی که آنها به جزیره می رسند، شاهد این هستند که او در حال خطاب قرار دادن ارتش فدایی خود است. پس از آن، زن جوان می فهمد که کلیسا به دنبال او است.

ماریوس افسانه محافظت یک غول بزرگ از یک شاهزاده خانم را برای دفلوت تعریف می کند. سپس آلفرد و موریس این موضوع را فاش می کنند که که زن جوانی که ادعا می کند پرنسس ماریل است، در جزیره جوین مشاهده شده است. هنگامی که آنها به جزیره می رسند، شاهد این هستند که او در حال خطاب قرار دادن ارتش فدایی خود است. پس از آن، زن جوان می فهمد که کلیسا به دنبال او است.