اورسن در روزمرگی های بی معنای کار در شرکت گرفتار شده و ارتباط برقرار کردن با همکاران برایش دشوار است. او اتاقی پیدا می کند که توانایی واقعی اش را پدیدار می کند و نردبانی می شود برای رسیدن به موفقیت؛ اتاقی که می گویند وجود خارجی ندارد!