وقتی یک آدمکش زبده جدیدترین قتل خود را انجام می دهد، توجه یک افسر اطلاعاتی را به خود جلب می کند که شروع به تعقیب او می کند.

حالا که مشتری قبلی شغال از پرداخت منصرف شده و اعتبار شغال در خطر است، او شروع به کشیدن نقشه انتقام می کند.

شغال که از هویت مشتری کله شقش آگاه شده، او را در مونیخ پیدا می کند و مصمم است که تسویه حساب کند.

شغال انتقامش را می گیرد، از مونیخ فرار می کند و سعی دارد شک و گمان نوریا را برطرف کند. بیانکا سرنخ جدیدی را دنبال می کند.

شغال با کارمزد ویژه ای به دیدن نورمن می رود؛ اما بیانکا رد نورمن را می زند و این گونه به دستگیری شغال نزدیک تر می شود.

شغال پس از دوئل تیراندازی با بیانکا باید از اسارت گران خود فرار و پیش از رسیدن به هدفش تجدیدقوا کند. بیانکا رد خرابکاری های او را تا اروپای مرکزی دنبال می کند.

شغال و بیانکا در انتظار اعلام یو دی سی به تالین می رسند. حالا که مجموعه در قرنطینه و بیانکا در حال نزدیک شدن است، شغال باید از تمام ترفندهای خود استفاده کند تا به هدفش برسد.

آدمکش خبره ای ملقب به «شغال» که با قیمت هنگفتی کار می کند، درگیر یک افسر زبده اطلاعاتی بریتانیایی می شود که در سرتاسر اروپا سایه به سایه تعقیبش می کند.