گبی موزلی، متخصص مدیریت بحران، به همراه تیم خود به دنبال دختر چهارده ساله ای به نام کامیلا می گردند که در پرورشگاه نگهداری می شد. اما با پیشروی آن ها در تحقیقات، پرونده پیچیده تر از تصور آن ها می شود.

اعضای تیم جستجو به دنبال جینی کو را آغاز می کنند که در نزدیکی آپارتمانش گم شده است. جوی ان رید جستجویی را در سطح کشور به دنبال «سِر» ترتیب می دهد. دان در رابطه با زیک به دستاورد بزرگی می رسد.

به درخواست دربان خانه رگی مور، اعضای تیم جستجو به دنبال او را آغاز می کنند. گبی متوجه حقیقتی درباره زمانی که با لیسی بود می شود. مارگارت امیدوار است بتواند رابطه خود با فرد مهمی از گذشته اش را ترمیم کند.

وقتی متیوی سیزده ساله از کلیسا غیبش می زند، اعضای تیم فوراً وارد عمل می شوند. گبی سعی می کند والدین او را که از هم طلاق گرفته اند متمرکز بر جستجو کند و مجبور می شود تصمیم سختی بگیرد. لیسی با هوشمندی متوجه چیزی درباره گبی می شود.

وقتی اعضای تیم رد آخرین قدم های دختر بیست و یک ساله گمشده ای را می گیرند، جستجویشان پرده از تهدید بزرگ تری بر می دارد که ممکن است جان یکی از آن ها را بگیرد.

وقتی گبی پرونده مرد گمشده ای را از طرف مادرش قبول می کند، در بین اعضای تیم اختلاف نظر به وجود می آید که منجر به کشف حقیقت تکان دهنده ای می شود.

آموزگار سرخ پوستی در اقامتگاه قبیله اش در ویرجینیا نوزاد خود را به دنیا می آورد اما قبل از آنکه بتواند به خانه برسد گم می شود. بخاطر روابط پرتنش اعضای خانواده اش و حاملگی خطرناک او، جستجو پیچیده تر می شود.

دان پیشگام جستجو به دنبال مرد بی خانمان گمشده ای می شود که عضوی مهم از یک اردوگاه با اعضای بسیار صمیمی بوده است. وقتی دت ترنت خبر ناراحت کننده ایرا درباره سِر در میان می گذارد، گبی برای مخفی ماندن راز خود خودش را به آب و آتش می زند.

یک اینفلوئنسر فضای مجازی ربوده می شود و اعضای تیم که به دنبال سرنخ می گردند، متوجه می شوند این پرونده از آنچه انتظارش را داشتند پیچیده تر است.

گبی و تیمش دوباره به سراغ پرونده قدیمی قاچاق کودک می روند و تحقیقات پرشورشان آن ها را به نتیجه تکان دهنده ای سوق می دهد.

وقتی مرد سیاهپوستی گم می شود، خانواده اش به سراغ ام اند ای می روند؛ اما وقتی او را به اتهام گم شدن زن سفیدپوستی متهم می کنند شک و گمان ها بالا می گیرد. گبی جستجوی خود به دنبال «انی»، دختری که در کلبه دید، را تشدید می کند.

وقتی زن جوانی با ظاهر پریشان به سراغ زیک می آید و می گوید او را ربوده بودند و دوستانش هنوز گرفتار آدم ربا هستند، اعضای تیم سرنخ عای اندک را به سرعت در کنار هم می گذارند. گبی خبر ناگواری را به دان می دهد.

فردی ناشناس از یکی از مهم ترین پرونده های تیم سرنخی به آن ها می دهد: پرونده دختر گمشده ای که ماه هاست به دنبالش هستند. گبی متوجه حقیقت تکان دهنده ای درباره «سر» می شود.