زندگی روی خوشش را به اسکات مک کال نشان می دهد؛ او در موقعیتی خوب در تیم لاکروس قرار گرفته و با دوستی جدید آشنا می شود. اما پس از آنکه توسط گرگینه ای گاز گرفته می شود، اطرافیانش ممکن است در خطر باشند.

زندگی روی خوشش را به اسکات مک کال نشان می دهد؛ او در موقعیتی خوب در تیم لاکروس قرار گرفته و با دوستی جدید آشنا می شود. اما پس از آنکه توسط گرگینه ای گاز گرفته می شود، اطرافیانش ممکن است در خطر باشند.

اسکات و استایلز متوجه می شوند که خشم نیز در کنار ماه کامل می تواند منجر به تبدیل شدن به گرگینه شود. بازی لاکروز نزدیک است و جکسون و دوستش امیدوارند بتوانند اسکات را مورد تمسخر قرار دهند. اما آیا اسکات می تواند خشمش را کنترل کند؟

اسکات و استایلز متوجه می شوند که خشم نیز در کنار ماه کامل می تواند منجر به تبدیل شدن به گرگینه شود. بازی لاکروز نزدیک است و جکسون و دوستش امیدوارند بتوانند اسکات را مورد تمسخر قرار دهند. اما آیا اسکات می تواند خشمش را کنترل کند؟

وقتی اسکات می فهمد رویای واضحش که در آن حیوانات در یک اتوبوس مدرسه حمله ور می شوند واقعا اتفاق افتاده است وحشت زده می شود. اسکات از درک کمک می خواهد اما درک به او هشدار می دهد که کمکش رایگان نخواهد بود. هم زمان، قرار اسکات با الیسون که مدت ها منتظرش بودند تبدیل به یک قرار گروهی می شود و اسکات در بازی بولینگ از الیسون کمک می خواهد.

وقتی اسکات می فهمد رویای واضحش که در آن حیوانات در یک اتوبوس مدرسه حمله ور می شوند واقعا اتفاق افتاده است وحشت زده می شود. اسکات از درک کمک می خواهد اما درک به او هشدار می دهد که کمکش رایگان نخواهد بود. هم زمان، قرار اسکات با الیسون که مدت ها منتظرش بودند تبدیل به یک قرار گروهی می شود و اسکات در بازی بولینگ از الیسون کمک می خواهد.

خاله الیسون به شهر می آید و با گلوله مخصوصی که تخمین می زند تا 48 ساعت دیگر می کشد، به یک شبح گرگینه مانند شلیک می کند. درک کسی است که آسیب دیده و اصرار دارد که اسکات و استایلز به او کمک کنند.

خاله الیسون به شهر می آید و با گلوله مخصوصی که تخمین می زند تا 48 ساعت دیگر می کشد، به یک شبح گرگینه مانند شلیک می کند. درک کسی است که آسیب دیده و اصرار دارد که اسکات و استایلز به او کمک کنند.

لیدیا و جکسون شاهد حمله یک گرگینه در یک ویدئو کلوپ هستند. استایلز نگران پدرش کلانتر است. خاله الیسون به او یک یادگار خانوادگی می دهد و او را تشویق می کند که از آن استفاده کند تا درباره تاریخچه خانواده بیشتر بیاموزد. اسکات و الیسون روز تولد او به مدرسه نمی روند. درک درباره آنچه شب قبل دیده با جکسون گفتگو می کند. یک نفر سر زده پیش درک می آید. در جلسه اولیا مربیان، مادر اسکات و پدر الیسون متوجه می شوند که هر دوی آن ها آن روز به مدرسه نرفته اند. بعد از جلسه، یک نفر اسلحه می کشد.

لیدیا و جکسون شاهد حمله یک گرگینه در یک ویدئو کلوپ هستند. استایلز نگران پدرش کلانتر است. خاله الیسون به او یک یادگار خانوادگی می دهد و او را تشویق می کند که از آن استفاده کند تا درباره تاریخچه خانواده بیشتر بیاموزد. اسکات و الیسون روز تولد او به مدرسه نمی روند. درک درباره آنچه شب قبل دیده با جکسون گفتگو می کند. یک نفر سر زده پیش درک می آید. در جلسه اولیا مربیان، مادر اسکات و پدر الیسون متوجه می شوند که هر دوی آن ها آن روز به مدرسه نرفته اند. بعد از جلسه، یک نفر اسلحه می کشد.

پس از آنکه پدر استایلز صدمه می بیند، استایلز و اسکات دل خوشی از هم ندارند. اما وقتی درک اصرار می کند که اسکات از الیسون دوری کند، اسکات برای کمک به استایلز رو می آورد و از او می خواهد به کمک یک مانیتور مچی که ضربان قلب را اندازه می گیرد بر خشمش غلبه کند. هم زمان، جکسون به الیسون نزدیک می شود و ادعا می کند می خواهد او و اسکات را بهتر بشناسد.

پس از آنکه پدر استایلز صدمه می بیند، استایلز و اسکات دل خوشی از هم ندارند. اما وقتی درک اصرار می کند که اسکات از الیسون دوری کند، اسکات برای کمک به استایلز رو می آورد و از او می خواهد به کمک یک مانیتور مچی که ضربان قلب را اندازه می گیرد بر خشمش غلبه کند. هم زمان، جکسون به الیسون نزدیک می شود و ادعا می کند می خواهد او و اسکات را بهتر بشناسد.