یکی از باندهای رقیب، انبار اسلحه باند فرزندان آشوب را به آتش می کشد. در این میان، همسر سابق جکس به علت مصرف بیش از حد مواد راهی اورژانس می شود و زودتر از موعد زایمان می کند.

با آمدن رییس پلیس جدید به شهر، باند فرزندان آشوب با مشکلا جدیدی رو به رو می شود.

زمانی که یکی از دختران خانواده چارمنیگ در طول برگزاری یک جشنواره مورد تعرض و اذیت و آزار قرار می گیرد، سمکرو تصمیم می گیرد برای برقراری عدالت و مجازات آن متعرض، رو در روی مقامات عالی رتبه شهر قرار بگیرد.

سمکرو به همراه یکی از اعضای گروه به نوادا می رود تا اسلحه هایشا را در آنجا انبار کند. در همین حین نیز «مایان ها» به عنوان تهدیدی برای آنها قد علم می کنند.

جما از یک سرمایه گذار میزبانی می کند؛ فردی که برای همه آشناست اما مثل مهمانی ناخوانده است زیرا در گذشته ارتباط خاصی با سمکرو داشته.

با دستگیری کلی و بازشگت دوست قدیمی پاینی که از دشمنان بزرگ ام سی است، جکس به ناچار رهبری باند را به دست می گیرد.

رازی سر به مهر درباره خانواده چارمینگ افشا می شود و کلی باید با آن سر و کله بزند.

با سر رسیدن مهلت پرداخت پول های خریداری شده از «آی آر اِی»، سمکرو تلاش می کند تا از جایی این مبلغ را تهیه کند. 2 باند مایا و نورد برای تحکیم اتحادشان، دست به کار جدیدی می زنند.

سوآ تصمیم می گیرد از یکی از باشگاه های موتورسواری که رقیب و تهدیدی بزرگ برایشان محسوب می شود، انتقام بگیرد.

تارا هنوز هم نمی تواند از کابوس های دیوانه وار شبانه اش فرار کند و چری راز بزرگی درمورد گذشته اش را برای جما بازگو می کند.

یکی از اعضای سوآ به اتهام قتل دستگیر می شود و یکی دیگر از آن ها، مفقود شده است. جکس مجبور است بین باشگاه و یکی از دوستان صمیمی اش یکی را انتخاب کند.

باشگاه به مبلغ زیادی برای دفاع از بابی نیاز دارد اما استراتژی کلی آن ها را در موقعیت شکننده ای قرار می دهد.

پس از فاجعه ای که در باشگاه اتفاق افتاد ، برادری اعضا زیر سوال می رود.