با نزدیک شدن نیروهای آمبرلا، جید دیگران را به استفاده از سلاح غول آسا تشویق می کند. جید نوجوان در ماموریتی خطرناک به دفتر مرکزی آمبرلا از سایمون کمک می خواهد.

با نزدیک شدن نیروهای آمبرلا، جید دیگران را به استفاده از سلاح غول آسا تشویق می کند. جید نوجوان در ماموریتی خطرناک به دفتر مرکزی آمبرلا از سایمون کمک می خواهد.

جید که فرد مهمی را در زندگی اش از دست داده و در بهت به سر می برد، به حرکت بعدی خود فکر می کند. در سال های قبل، جید و بیلی متوجه شده اند که پدرشان رازهایی دارد.

جید که فرد مهمی را در زندگی اش از دست داده و در بهت به سر می برد، به حرکت بعدی خود فکر می کند. در سال های قبل، جید و بیلی متوجه شده اند که پدرشان رازهایی دارد.

جید دوباره وارد آغوش خانواده می شود. کمی بعد، او به همراه آرمیتا کشفی می کنند که می تواند زندگی شان را تغییر دهد.

جید دوباره وارد آغوش خانواده می شود. کمی بعد، او به همراه آرمیتا کشفی می کنند که می تواند زندگی شان را تغییر دهد.

سایمون به جید و بیلی راهنمایی های لازم را می کند و آن ها به لپ تاپ پدر خود نفوذ می کنند. آن ها در لپ تاپ پیغام هولناکی پیدا می کنند که منجر به کشف وحشتناکی می شود.

سایمون به جید و بیلی راهنمایی های لازم را می کند و آن ها به لپ تاپ پدر خود نفوذ می کنند. آن ها در لپ تاپ پیغام هولناکی پیدا می کنند که منجر به کشف وحشتناکی می شود.