الیس که شوکه از واقعه ناگواری است، تمرکزش بر کار را از دست داده و پروژه مهمی هم در راه است. به همین خاطر آنا مجبور می شود از جکسون، پسر الیس، کمک بخواهد.

وقتی جکسون متوجه چیز عجیبی در زیرزمین الیس می شود، بیشتر در لس آنجلس می ماند و حدومرزهایی را برای پدرش مشخص می کند. همین به الیس جرات می دهد در مقابل هیئت مدیره بایستد.

الیس که تصمیم گرفته روند زندگی و کسب و کارش را تغییر دهد، از خبرنگاری می خواهد او را زیرنظر بگیرد. هم زمان، آنا سعی دارد اوضاع محل کار را عادی نشان دهد.

پس از تبعات منفی که محتوای جلد مجله تایم به همراه داشت، الیس نگران اخراج شدن است و دوستی قدیمی از او حمایت می کند. آنا برای در تنگنا قرار دادن دوقلوها اطلاعاتی را فاش می کند.

وقتی دوقلوها تهدید به شکایت می کنند، آنا و الیس ترتیب جشن تولدی را می دهند. جکسون به همراه کارکنان آزمایشگاه سرخ به بار می روند و در این میان احساساتی برانگیخته می شود.

تماس یک استاد قدیمی جکسون را در موقعیت دشواری قرار می دهد. کارکنان آزمایشگاه سرخ با حقایق تلخی مواجه می شوند. الیس تمرکز خود را روی پیشرفت های جدیدی در شغل دومش می گذارد.

الیس و جکسون روز خود را با باغبانی می گذرانند تا اینکه زمان دونفره پدرپسری تبدیل به زمان گله گذاری می شود. لزلی احترام خود به عنوان مهمان را از دست می دهد.

جلسه ناگهانی و فوری هیئت مدیره باعث به خطر افتادن جایگاه الیس می شود. افشای حقیقت شوکه کننده ای باعث می شود جکسون برای نجات پدرش و شرکت دست به کار شود.