ته سو در زمینه ثبت شرح حال مجرمان فعالیت می کند و بسیار موفق است و هم زمان سعی دارد پدر خوبی برای دخترش باشد. اما وقتی نشانه دست داشتن دخترش در یکی از پرونده های جاری قتل را می بیند، با مشکلی بزرگ روبرو می شود.

ته سو می خواهد به دخترش اعتماد کند اما شواهد نشان می دهد هابین در یک حادثه دست دارد. هم زمان، ده هونگ متوجه می شود ته سو به پرونده ارتباطی دارد و کنجکاو می شود بداند هابین چه چیزی را مخفی می کند.

رئیس تیم هابین را زیرنظر می گیرد. درحالیکه یوجین به خاطر شکستن قوانین از ته سو عصبانی است، وقتی ته سو می فهمد عذر دخترش دروغی بوده شوکه می شود. در روزی که سونگ مینا از دنیا رفت، هابین در صحنه جرم بود.

از طریق بند کیف هابین به احتمال یک پرونده قتل زنجیره ای پی می برند. ته سو از رازی که یانگمین و هابین مخفی کرده اند می ترسد و پلیس دوباره به خانه ته سو می آید.

یک سال پیش تماسی با همسر سابق مرحوم گرفته شد. ته سو متوجه راز هولناک جیسو می شود. جون ته با پیشرفت پرونده بیش از پیش حساس می شود.

ده هونگ از ظاهر تغییریافته ته سو ناامید می شود. یوجین با درگیری عاطفی ده هونگ در تحقیقات مخالف است. با پیش رفتن اتفاقات، ده هونگ از گذشته مخفی ته هونگ باخبر می شود.

قتل دیگری رخ می دهد. ته سو تصمیم می گیرد به هابین اعتماد کند اما مدرک واضحی برای اثبات قاتل نبودن او وجود ندارد و همین ته سو را عصبی می کند. هم زمان، جانته به ایستگاه پلیس می آید و ادعا می کند قصد اعتراف دارد.

پاکت نامه مرموزی به ایستگاه پلیس می رسد. دوچئول با استفاده از هابین از ته سو اخاذی می کند. هابین متوجه راز مرگ جیسو می شود؛ درحالیکه یوجین شک قطع به یقین دارد که هابین قاتل است.

واحد جنایت های خشونت آمیز هابین را در فهرست مظنونان قرار می دهند. ته سو متوجه می شود این بار دیگر گریزی نیست. او با استیصال سعی دارد جلوی روند تحقیقات را بگیرد اما طولی نمی کشد که از مدارک به دست آمده از هابین با حقیقت تکان دهنده ای روبرو می شود.

قاتل واقعی معلوم می شود اما انگیزه قتل همچنان نامعلوم است. هابین از قصد کشتن منصرف نمی شود و ته سو به شدت احساس گناه می کند. آیا این پدر و دختر می توانند از این به بعد یک زندگی عادی داشته باشند؟