داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسی است که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۱
نیچه: یک مامور اعدام، از دید تمام قاضیان نگاه می کند.
-
فصل ۱ قسمت ۲
ایلگاز باور دارد که چینار مرتکب این قتل نشده، اما مطمئن هم هست که برادرش کاملاً صادق نبوده است. با به دست آمدن شواهد بیشتر، مظنون جدیدی به فهرست مظنون ها اضافه می شود. آیا چینار قاتل است؟ اگر نه، پس قاتل واقعی چه کسی است؟
-
فصل ۱ قسمت ۳
هر رازی، خانواده ای دارد.
-
فصل ۱ قسمت ۴
اشتفان تسوایگ: تا زمانی که وجدان جرمی را به یاد می آورد، هیچ جرمی به فراموشی سپرده نمی شود.
-
فصل ۱ قسمت ۵
آنتوان دوسنت اگزوپری-شازده کوچولو: خمیرمایه حقیقت، با چشم دیده نمی شود.
-
فصل ۱ قسمت ۶
جیلین و ایلگاز به دنبال مدرکی برای محکوم کردن انگین هستند و هم زمان در پی راهی برای خلاص شدن از موقعیتی هستند که پارس برایشان ایجاد کرده است. آیا ایلگاز اصول خودش را کنار می گذارد و به خاطر جیلین دروغ می گوید؟
-
فصل ۱ قسمت ۷
افلاطون: وقتی آب بالا می آید، ماهی ها مورچه ها را می خورند. وقتی آب پایین می رود، مورچه ها ماهی ها را می خورند. «جریان آب» تعیین می کند چه کسی دیگری را می خورد.
-
فصل ۱ قسمت ۸
بعد از ازدواج ایلگاز و جیلین، پارس سعی می کند بر خودش مسلط شود. او تصمیم می گیرد طور دیگری با آن ها و ارن برخورد کند. یکتا همچنان تمام تلاشش را برای محافظت از انگین می کند اما متوجه می شود عرصه بر او و خانواده اش در حال تنگ تر شدن است.
-
فصل ۱ قسمت ۹
ایلگاز و جیلین از نظر عاطفی به هم نزدیک تر می شوند و این نزدیکی برای هر دو آن ها سرنوشت ساز می شود. درحالیکه آن ها در حال نهایی کردن محکومیت انگین هستند، باید به پرسش هایی پاسخ دهند که از احساساتشان نشأت گرفته است، احساساتی که حتی با خودشان هم نمی توانند درباره شان صادق باشند.
-
فصل ۱ قسمت ۱۰
ایلگاز و جیلین در دو سوی مخالف یک پرونده جدید در حال مبارزه هستند و از جایی که انتظارش را ندارند، حقیقتی برملا می شود و آن ها را به دردسر می اندازد؛ اما نمی دانند که این تازه آغاز ماجراست.
-
فصل ۱ قسمت ۱۱
اسکار وایلد: وقتی کسی جرات رو به رو شدن با خودش را ندارد، با اشتباهات دیگران بازی می کند.
-
فصل ۱ قسمت ۱۲
ضرب المثل چینی: دو انسان بی نقص در دنیا وجود دارند. یکی از آن ها مُرد و دیگری هرگز زاده نشد.
-
فصل ۱ قسمت ۱۳
کنفوسیوس: اگر به دنبال انتقام هستی، دو قبر بکن!
-
فصل ۱ قسمت ۱۴
ایلگاز که خبری از جیلین ندارد کنترل خودش را از دست داده است. برای ایلگاز که جیلین را به خوبی می شناسد چندان سخت نیست که از دید جیلین به اوضاع نگاه کند و بفهمد او الان چه کار کرده است.
-
فصل ۱ قسمت ۱۵
تصمیم جیلین برای حبس قبل از محاکمه، ایلگاز و خانواده ارگووان را شوکه کرد. ایلگاز هنوز به بی گناهی جیلین باور دارد، اما جیلین دچار تردید و بلاتکلیفی شده است.
-
فصل ۱ قسمت ۱۶
ایلگاز که بین دوراهی سخت زنی که عاشقش است و شغلش مانده، تصمیمی غیرمنتظره می گیرد و همه را شگفت زده می کند. جیلین که از دوراهی های ایلگاز بی خبر است و بیشتر از هر کسی به او باور دارد، چه رفتاری نشان خواهد داد؟
-
فصل ۱ قسمت ۱۷
ایتالو کالوینو: برای یافتن راه درست، ابتدا باید گم بشوید.
-
فصل ۱ قسمت ۱۸
پائولو کوئیلو: درست وقتی که فکر می کنید به همه پاسخ ها رسیده اید، پرسش ها تغییر می کنند.
-
فصل ۱ قسمت ۱۹
جیلین و ایلگاز که وقتی با هم هستند می توانند به راحتی از پس از مشکلی بربیایند، با مشکلی پیش بینی نشده مواجه می شوند. این همراهی آن ها ناخواسته باعث به وجود آمدن دردسرهای دیگری می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۲۰
هنریک ایبسن: پرنده ای که روی شاخه درخت ایستاده، هرگز از شکستن شاخه نمی ترسد. او به درخت اعتماد ندارد، بلکه از بال های خودش مطمئن است.
-
فصل ۱ قسمت ۲۱
توماس هابز: گوسفندها در تمام عمر خود از گرگ واهمه دارند؛ اما در نهایت این چوپان است که آن ها را می خورد.
-
فصل ۱ قسمت ۲۲
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۲۳
ویدئوی انگین، برای جیلین که تازه از فشار محاکمه نجات یافته شوکه کننده است. با اطلاعات جدید و پیشرفت های شگفت انگیزی که احتمالا روند محاکمه را به شدت تغییر خواهد داد، آیا ایلگاز می تواند همچنان با همان باور آغازین از جیلین دفاع کند؟
-
فصل ۱ قسمت ۲۴
جوزف اینترپرایز: از ابتدای زمان تا به حال، در زمین چند دروغ به شکل حرف، نوشته و تصویر یا حتی سکوت گفته شده است؟
-
فصل ۱ قسمت ۲۵
فرانسیس بیکن: حتی در زیباترین مناظر، حشرات زیر درختان و برگ ها یکدیگر را می خورند.
-
فصل ۱ قسمت ۲۶
جیلین با یک نگاه لباس های جسد را شناخت. جسد که هویتش نامعلوم است به پدر او تعلق دارد.
-
فصل ۱ قسمت ۲۷
شکسپیر: خنجرها در لبخندهای انسان ها نهفته اند، و کسانی که بیشترین پیوند خونی را با هم دارند می توانند خون ریزترین باشند.
-
فصل ۱ قسمت ۲۸
ایلگاز با سرنخ هایی که به دست آورده است، به تنهایی به حقیقت نهایی پی می برد. جیلین که در قلب این حقیقت است، وضعیت روانی بدی دارد. ایلگاز با دانستن این حقیقت بزرگ، چه دیدی نسبت به زنی که عاشقش است خواهد داشت؟
-
فصل ۱ قسمت ۲۹
جیلین ایلگاز را در وضعیتی می بیند که او هرگز پیش بینی نمی کرد. حالا او باید به جیلین توضیح دهد که این راز بزرگ متعلق به چینار و متین است و ربطی به او ندارد.
-
فصل ۱ قسمت ۳۰
با قتل ظفر، مسیر داستان به پیچ پایانی خود می رسد. حالا فقط یک چیز برای در کنار هم قرار دادن قطعات پازل و روشن ساختن شب واقعه لازم است.
-
فصل ۱ قسمت ۳۱
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۳۲
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۳۳
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۳۴
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۳۵
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۳۶
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۳۷
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۳۸
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۳۹
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۴۰
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۴۱
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۴۲
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۴۳
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۴۴
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۴۵
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۴۶
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۴۷
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۴۸
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۴۹
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۵۰
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۵۱
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۵۲
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۵۳
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۵۴
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۵۵
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۵۶
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۵۷
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۵۸
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۵۹
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۶۰
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۶۱
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۶۲
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۶۳
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۶۴
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۶۵
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۶۶
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۶۷
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۶۸
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسیست که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.
درباره قضاوت
داستان این مجموعه درباره وکیل و بازپرسی است که پس از باز شدن یک پرونده قتل، با یکدیگر آشنا می شوند. آنها باید در کنار یکدیگر کار کنند تا قاتل را بیابند. این مسئله باعث ایجاد نقطه ای غیرقابل بازگشت در زندگی شان می شود.