جوناس دوست دارد تابستان را در اسلوواکی در کنار پدربزرگ برنارد بگذراند اما مادرش اجازه نمی دهد. او با نقشه ای که می کشد، موفق می شود فرار کند اما وقتی به خانه پدربزرگ می رسد، همه چیز از آنچه او انتظار داشت متفاوت تر از آب در می آید.