بن خانه ای ساحلی را از مادرش به ارث می برد که از وجود آن خبر نداشت. او و خانواده اش هنگام تعمیر مخزن آب این خانه، به طور اتفاقی باعث آزاد شدن موجودی باستانی می شوند که نسل ها سایه وحشت بر مردم آن منطقه از جمله اجداد خودش افکنده بود.