فیروزه و آیاز دو جوان خوش قلب هستند که بار دو خانواده را بر دوش می کشند. سرنوشت آن ها را سر راه هم قرار می دهد و مسیر عشقی پاک و خالص برای آن ها هموار می شود.

فیروزه و آیاز دو جوان خوش قلب هستند که بار دو خانواده را بر دوش می کشند. سرنوشت آن ها را سر راه هم قرار می دهد و مسیر عشقی پاک و خالص برای آن ها هموار می شود.

فیروزه هم مثل آیاز بخاطر تصمیم به نجات پدرش با آزمونی سخت روبرو می شود. آیاز انتظار دیدن فیروزه را ندارد که با هزاران پرسش دربرابر او قرار گرفته است. ارتان سعی می کند خودش را از اتهام حادثه مبرا کند و آیاز دست به حرکت های بزرگ تری می زند.

فیروزه هم مثل آیاز بخاطر تصمیم به نجات پدرش با آزمونی سخت روبرو می شود. آیاز انتظار دیدن فیروزه را ندارد که با هزاران پرسش دربرابر او قرار گرفته است. ارتان سعی می کند خودش را از اتهام حادثه مبرا کند و آیاز دست به حرکت های بزرگ تری می زند.

وقتی فیروزه می فهمد آیاز در زندان رفتن پدرش نقش داشته به هم می ریزد. درحالیکه فیروزه با احساس خشم و عشق توامان درگیر است، آیاز از اینکه باعث به زندان افتادن زن محبوبش شده احساس گناه می کند.

وقتی فیروزه می فهمد آیاز در زندان رفتن پدرش نقش داشته به هم می ریزد. درحالیکه فیروزه با احساس خشم و عشق توامان درگیر است، آیاز از اینکه باعث به زندان افتادن زن محبوبش شده احساس گناه می کند.

آیاز مادرش را نجات می دهد اما اینکه نتوانسته جلوی زندانی شدن مرد بی گناهی را بگیرد و به قولش به فیروزه عمل کند عذاب وجدان زیادی به او می دهد. آیاز و ارتان با هم شاخ به شاخ می شوند. خشم فیروزه نسبت به آیاز چندین برابر شده است.

آیاز مادرش را نجات می دهد اما اینکه نتوانسته جلوی زندانی شدن مرد بی گناهی را بگیرد و به قولش به فیروزه عمل کند عذاب وجدان زیادی به او می دهد. آیاز و ارتان با هم شاخ به شاخ می شوند. خشم فیروزه نسبت به آیاز چندین برابر شده است.

وقتی سروکله فاروک در اداره پیدا می شود، به فیروزه سخت می گذرد اما نمی داند در موقعیتی گرفتار شده که امید برگشتن از آن نیست. بهایی که فاروک باید برای دزدیدن پول بپردازد بیش از حد تصورش است چون این موقعیت طوری عالیه را تحت تاثیر قرار داده که او هرگز پیش بینی اش نمی کرد.

وقتی سروکله فاروک در اداره پیدا می شود، به فیروزه سخت می گذرد اما نمی داند در موقعیتی گرفتار شده که امید برگشتن از آن نیست. بهایی که فاروک باید برای دزدیدن پول بپردازد بیش از حد تصورش است چون این موقعیت طوری عالیه را تحت تاثیر قرار داده که او هرگز پیش بینی اش نمی کرد.

فیروزه مجبور است با احساساتی که ارتان به او دارد روبرو شود. اما ازآنجاکه فیروزه نمی تواند ذهن ارتان را بخواند و تمام دغدغه اش نجات پدرش است، مجبور است با قواعد ارتان پیش برود.

فیروزه مجبور است با احساساتی که ارتان به او دارد روبرو شود. اما ازآنجاکه فیروزه نمی تواند ذهن ارتان را بخواند و تمام دغدغه اش نجات پدرش است، مجبور است با قواعد ارتان پیش برود.

قبل از آنکه فیروزه طعم لذت آزادی پدرش از زندان را بچشد، درگیر دردسر کمک به الوان برای آزاد شدن می شود. تنها مشکل سر راه او ارتان است. آیاز که نمی داند قضیه چیست بسیار نگران فیروزه است اما دستش بسته است.

قبل از آنکه فیروزه طعم لذت آزادی پدرش از زندان را بچشد، درگیر دردسر کمک به الوان برای آزاد شدن می شود. تنها مشکل سر راه او ارتان است. آیاز که نمی داند قضیه چیست بسیار نگران فیروزه است اما دستش بسته است.

وقتی آیاز می فهمد فیروزه و ارتان ازدواج کرده اند، از فیروزه توضیح می خواهد و پاسخ فیروزه قلبش را می شکند. برای اولین بار در زندگی اش تنها احساسی که به فیروزه دارد خشم است. با آزمایش هایی که براک برای اهدای کلیه اش به صفیه مجبور بود انجام دهد، صفیه از ماجرای کاملاً متفاوتی باخبر خواهد شد.

وقتی آیاز می فهمد فیروزه و ارتان ازدواج کرده اند، از فیروزه توضیح می خواهد و پاسخ فیروزه قلبش را می شکند. برای اولین بار در زندگی اش تنها احساسی که به فیروزه دارد خشم است. با آزمایش هایی که براک برای اهدای کلیه اش به صفیه مجبور بود انجام دهد، صفیه از ماجرای کاملاً متفاوتی باخبر خواهد شد.