دکتر سینگ انسانی آرمانگرا است که آرزو دارد بیمارستان خویش را با بهترین دستگاههای مدرن پزشکی تجهیز کرده و در آن به افراد بی بضاعت خدمت کند.پسر خوانده او آکاش که در بیمارستان پدر جراح مغز و اعصاب است ٬ بهترین مشاور او می باشد . با ورود دکتر نیها به بیمارستان به عنوان دستیار آکاش در امر هوشبری ٬ دنیای آکاش رنگ دیگری می گیرد . او و نیها تصمیم به ازدواج می گیرند ولی با ورود ناگهانی سونیا به زندگی آنها همه چیز دگرگون می شود.