راجو یک تابلوی نقاشی را از پدر مرحوم خود به ارث می برد و کسی را استخدام می کند تا تابلو را تعمیر کند؛ اما هیچ یک از آن دو نمی دانند که این اثر گرانبها ترس و وحشت هولناکی را با خود به همراه دارد.