«چویی » شب را در خانه خواهرش می گذراند تا او را در انتقالش به شهری دیگر و طلاق از همسرش كمك كند. اما صبح كه از خواب برمی خیزد با جسد خون آلود «شارون » – خواهرش – مواجه می شود.