تیل دلقک در مسیر شهر برای دیدن پدر بزرگش مارکوس که جادوگر است قرار داد او شادی را که احساس میکند همشریانش به آن نیاز دارند را برای آنها به ارمغان می آورد و تیل میخواهد مارکوس را پیدا کند…