سال 1913. «خوان میراندا» (استایگر)، دهقان مکزیکی، با پدر و شش فرزندش به راهزنی روی می آورد. آنان به «شان مالوری» (کوبرن)، متخصص انفجار ایرلندی، برمی خورند و «خوان» فکر می کند که با کمک «شان» می تواند به آرزوی قدیمی اش سرقت از بانک ملی شهر مسا ورده برسد…