آراد در روز گرفتن کارنامه اش متوجه می شود باز هم در دیکته تجدید آورده، ناظم مدرسه او را شماتت می کند که چرا وضعیت درسی شاگردی که پدرش دکتر و مادرش کارشناس باستان شناسی است، باید این گونه باشد. آراد پریشان به خانه می رود و در پی یافتن راه حلی برای فرار از شماتت پدر و مادرش، با نوشتن نامه ای خطاب به آن ها می گوید که قصد دارد خود را از بالای برج سیاه به پایین پرتاب کند.