مایكل و همسرش ، وارث یك مزرعه انگور می شوند. آنها از این موقعیت خوشحالند تا اینكه مایكل هنگام رانندگی در جاده خاطرات دردناكی را به یاد می آورد. این لحظه های خونبار روان او را دچار پریشانی می كند.