رضا آرزو دارد در مراسم بدرقه اربعین طبل بزند که یک طبل از مسجد امانت گرفته و به منزل می برد ولی پدرش که موافق نیست با ضربه ای طبل را پاره می کند و اتفاقاتی پیش روی رضا و دوستش امیر قرار می گیرند.