توبی، یک مدیر تبلیغاتی ناامید است. اما هنگامی که یک جادوگر اسپانیایی به او می گوید که او سانچو پانزا است، او به صورت بسیار فانتزی در زمان سفر می‎کند و به تدریج نمی تواند رویا را از واقعیت تشخیص دهد و…