امیلی برای دیدن خانواده اش به خانه آن ها می آید؛ غافل از آنکه آن ها به مسافرت رفته اند. او مجبور می شود تعطیلات کریسمس را در خانه پدرومادرش بماند و مردم محله می خواهند هر طور شده او را در جشن کریسمس مشارکت دهند.