شادرا یاداو (Shadra Yadav) که شوهرش راماناس (Ramanath)، مبارز آزاد مسابقات، از دنیا رفته، مادر کریشنا و آرجون (Krishna and Arjun) است و زندگی ای شرافتمندانه را در روستایی کوچک در هند برای پسرانش فراهم کرده است. آن ها بزرگ می شوند و روزی شادرا و کریشنا تصمیم می گیرند تا آرجون را به بمبئی بفرستند تا تحصیل کند. آرجون در بمبئی با دختری آشنا می شود ولی خوشی او خیلی طول نمی کشد و بعد از گرفتن خبری از خانواده اش مجبور می شود به روستا برگردد. بعد از اینکه به روستا باز می گررد، کریشنا در زندان است و مادرش …..