امیرو پسرکی است ساده و سرشار از حرکت، که در حوالی بوشهر زندگی می کند. او آن قدر افسار گسیخته است که همیشه یک پای دعوای همسن و سال های خودش است. عبدالله نوجوانی است که پدرش، برای آنکه او را به ختنه کردن راضی کند، یک ساز دهنی به او می دهد

ترافیک نیم بها

سازدهنی