سال 1812، ژان والژان پس از تحمل نوزده سال زندان با اعمال شاقه، تحت تأثیر محبت و انسانیت یک کشیش، با هویتی جدید راه جدیدی را در زندگی پیش می گیرد. در 1822 او به مقام شهرداری شهری کوچک می رسد و شهروند محترم و منتفذی می شود. در حالی که زندنبان بان سابق و بازرس فعلی پلیس، ژاور، به هویت واقعی والژان شک کرده، اما دلیلی برای دستگیری او پیدا نمی کند…

ترافیک نیم بها

بینوایان 4