لوری استرود چهارسال پس از آخرین برخوردش با قاتل ماسک دار، مایکل میرز، با نوه اش زندگی می کند و در آستانه به اتمام رساندن نگارش خاطراتش است. از آن زمان به بعد دیگر خبری از میرز نبود و لوری بالاخره تصمیم گرفته خودش را از خشم و ترس رها و با تمام وجود زندگی کند. اما وقتی مرد جوانی که پرستار پسربچه ای بود به قتل او متهم می شود، موجی از خشم و وحشت رها می شود که لوری را وادار به مواجهه با اهریمنی می کند که توان مهار آن را ندارد.

ترافیک نیم بها

پایان هالووین