میهن مشرقی استاد دانشکده معماری پس از بیست و شش سال زندگی با شوهرش به سبب ناسازگاری فکری و رفتاری با پادرمیانی دخترش (ستاره) از همسرش جدا می شود. سپس به خانه قدیمی پدریش اسباب کشی می کند و با دخترش و دایه اش (آفاق) زندگی تازه ای را آغاز می کند. زندگی تازه او با آمدن مانی معترف دانشجوی رشته معماری در هم می ریزد و...