افسر یوگ سعی می کند با کمک افسر ارشد وامیکا یک پرونده حل نشده قدیمی را حل کند. اما یک بی سیم خراب در ساعت یازده و یازده دقیقه شب درست می شود و او را به افسر شاریا از گذشته متصل می کند.

پرونده ربوده شدن و قتل آدیتی وارد مسیر هولناکی می شود. فلش بک هایی از مظنونان و یک پرستار شرور می بینیم. ارتباط با افسر شاریا در ساعت یازده و یازده دقیقه به تغییر گذشته اشاره دارد.

درحالیکه وامیکا برای درج اعتراف در پرونده به پرستار فشار می آورد، اعضای تیم مسئول حل قتل های «ببند و بمیر» می شوند. آیا یوگ خواهد توانست برای احقاق عدالت مرز گذشته و آینده را از بین ببرد؟

وامیکا هنگام صحبت با دختر قاتل تماسی از یوگ دریافت می کند و تایید می شود که او بازمانده پرونده قتل های زنجیره ای «ببند و بمیر» است. در دهه نود، شاریا براساس سرنخی که یوگ داده قاتل مظنون را دستگیر می کند.

در سال 1990 در پالاک، هنرمندی که قرار است با شارویا ملاقات کند به تنهایی سفر می کند و با راننده ای به نام براهمدات روبرو می شود. در سال 2016، یوگ منتظر خبرهای جدید درباره پرونده قتل پالاک از شارویا است.

در سال 1990، مادری کودکش را آزار می دهد و الگوهای قاتل سبک «به بند کشیده شو و بمیر» عیان می شود. در سال 2016، جستجوی وامیکا او را به اتاقی در بیمارستان می رساند و درآنجا با بیرجو، پسر براهمدات، روبرو می شود. حملات پی در پی در می گیرد.

در سال 1998، شارویا درباره پرونده قتل پیچیده ای از گانگسترها تحقیق می کند. هم زمان، وامیکا در یک جشن عروسی با فشارهای خانوادگی دست به گریبان است. در سال 2016، یوگ جزئیات نگران کننده ای از گذشته شارویا کشف می کند.

در سال 2016، یوگ سعی دارد پرونده های قدیمی را حل کند و وامیکا با بازی های دفتری و فشارهای خانوادگی روبروست. آدم ربایی از فردی مشهور اعضای تیم را شوکه می کند و همه را به تکاپو می اندازد.