آنه هالفورد مصمم است که پا جای مادرش بگذارد و یک استاد شکر نقره در پایتخت کشور در نمایشگاه شیرینی جات شود. برای آنکه امن و امان به آن جا برسد، باید یک پری را به عنوان محافظ خود استخدام کند.

آنه هالفورد مصمم است که پا جای مادرش بگذارد و یک استاد شکر نقره در پایتخت کشور در نمایشگاه شیرینی جات شود. برای آنکه امن و امان به آن جا برسد، باید یک پری را به عنوان محافظ خود استخدام کند.

آنه و شال در بزرگراه خونین، به واگنی بر می خورند که مورد حمله راهزن ها قرار گرفته است. مشخص می شود که صاحب واگن جوناس است که اصرار به سفر با آنه دارد. کمی بعد، آنه متوجه می شود همان پری که نجاتش داده آن ها را تعقیب می کند.

آنه و شال در بزرگراه خونین، به واگنی بر می خورند که مورد حمله راهزن ها قرار گرفته است. مشخص می شود که صاحب واگن جوناس است که اصرار به سفر با آنه دارد. کمی بعد، آنه متوجه می شود همان پری که نجاتش داده آن ها را تعقیب می کند.

آنه و دیگران شب را در مسافرخانه دکتر می گذرانند. مردی به نام هیو که می فهمد آنه و جوناس قناد هستند، از آن ها می خواهد شیرینی های قندی درست کنند. کمی بعد، آنه متوجه می شود که مقداری از شکر نقره ای اش ناپدید شده است.

آنه و دیگران شب را در مسافرخانه دکتر می گذرانند. مردی به نام هیو که می فهمد آنه و جوناس قناد هستند، از آن ها می خواهد شیرینی های قندی درست کنند. کمی بعد، آنه متوجه می شود که مقداری از شکر نقره ای اش ناپدید شده است.

پس از آنکه به آنه خیانت می شود، دیگر امیدی به استاد شکر نقره ای شدن ندارد و بال شال را به او پس می دهد. او به این نتیجه رسیده که دیگران تنهایش گذاشته اند؛ اما شال بر می گردد و از او می خواهد به قول درست کردن شیرینی قندی برای او عمل کند.

پس از آنکه به آنه خیانت می شود، دیگر امیدی به استاد شکر نقره ای شدن ندارد و بال شال را به او پس می دهد. او به این نتیجه رسیده که دیگران تنهایش گذاشته اند؛ اما شال بر می گردد و از او می خواهد به قول درست کردن شیرینی قندی برای او عمل کند.

آنه می خواهد مانند مادرش یک قناد زبردست شود و عنوان استاد شکر نقره را از دربار دریافت کند. او برای تحقق رویایش به پایتخت سفر می کند و یک پری به نام شال را به عنوان محافظ خود استخدام می کند. آنه می خواهد با او صمیمی شود؛ اما در جهانی که انسان ها با پری ها مانند برده رفتار می کنند، شال هیچ تمایلی به دوستی با او ندارد.

آنه می خواهد مانند مادرش یک قناد زبردست شود و عنوان استاد شکر نقره را از دربار دریافت کند. او برای تحقق رویایش به پایتخت سفر می کند و یک پری به نام شال را به عنوان محافظ خود استخدام می کند. آنه می خواهد با او صمیمی شود؛ اما در جهانی که انسان ها با پری ها مانند برده رفتار می کنند، شال هیچ تمایلی به دوستی با او ندارد.

آنه تلاش زیادی می کند که شیرینی هایش را بفروشد. شایعه ای به گوش می رسد که دوک فیلاکس که یکی از اعضای خانواد سلطنتی است، به دنبال یک استاد زبردست شیرینی پز است. آنه و دیگران عازم شهر بندری فیلاکس می شوند.

آنه تلاش زیادی می کند که شیرینی هایش را بفروشد. شایعه ای به گوش می رسد که دوک فیلاکس که یکی از اعضای خانواد سلطنتی است، به دنبال یک استاد زبردست شیرینی پز است. آنه و دیگران عازم شهر بندری فیلاکس می شوند.