پس از مرگ قاضی اولیور گارلند، فرزندانش برای خاکسپاری دور هم جمع می شوند. دخترش ماریا معتقد است مرگ پدرش قتل عمد بوده و تحقیقاتی درباره مرگ او آغاز می شود.

وقتی ماریا می فهمد فرد دیگری نزدیک به خانواده به قتل رسیده است، شکش به نحوه مرگ پدرش بیشتر می شود.

پس از ملاقات عجیب تال با افسر مک درموت، بدگمانی او بیشتر می شود. تحقیقات ماریا درباره مرگ پدرش برای او یادآور حرفه روزنامه نگاری خود و برنده شدن جایزه پولیتزر است.

تال برای پیدا کردن جای کیمر از همکارانش کمک می گیرد. تال و ماریا با پیش بردن تحقیقات خود برای رسیدن به پاسخ از یکی از دوستان قدیمی پدرشان کمک می خواهند.

تال که همچنان درگیر سرنخی است که قاضی از خودش به جا گذاشته، از یار شطرنج پدرش کمک می خواهد. ماریا برای پیدا کردن اطلاعاتی درباره جک زیگلر از همکاری قدیمی کمک می خواهد.

حواس پرتی و استیصال تال به فوران غیرمنتظره هیجانات او می انجامد که شغل و زندگی متاهلی اش را به خطر می اندازد. ماریا برای دنبال کردن یک سرنخ از شوهرش استفاده می کند.

وقتی تال و ماریا می فهمند که برادر بزرگترشان ادیسون مقصر مخفی کردن اطلاعات مهمی بوده، به دنبال او می روند.

پس از اتفاقات ناگوار سال 2003، قاضی برای اجرای نقشه انتقام از جک زیگلر کمک می گیرد.

یک قاضی معروف سیاهپوست که برای ورود به دادگاه عالی آمریکا کاندید شده بود، ظاهراً بر اثر حمله قلبی از دنیا می رود؛ اما دخترش که سابقاً روزنامه نگار بوده بر این باور است که او را به قتل رسانده اند.

یک قاضی معروف سیاهپوست که برای ورود به دادگاه عالی آمریکا کاندید شده بود، ظاهراً بر اثر حمله قلبی از دنیا می رود؛ اما دخترش که سابقاً روزنامه نگار بوده بر این باور است که او را به قتل رسانده اند.