دکتر استانتون صبح روز بعد ایلونکا را سرزنش می کند و اطلاعات بیشتری درباره جولیا جین در میان می گذارد. ساندرا وداع می کند. کوین بالاخره داستان خود را به سرانجام می رساند.

دکتر استانتون صبح روز بعد ایلونکا را سرزنش می کند و اطلاعات بیشتری درباره جولیا جین در میان می گذارد. ساندرا وداع می کند. کوین بالاخره داستان خود را به سرانجام می رساند.

کوین اعتراف می کند که اخیراً چیزهایی می بیند. خبر ناامید کننده ای باعث می شود ایلونکا از برایت کلیف برود اما شاستا او را مجاب به بازگشتن می کند.

کوین اعتراف می کند که اخیراً چیزهایی می بیند. خبر ناامید کننده ای باعث می شود ایلونکا از برایت کلیف برود اما شاستا او را مجاب به بازگشتن می کند.

ایلونکا که اطلاعات تازه ای به دست آورده مصمم است پاسخ پرسش هایش را پیدا کند. شاستا پیشنهاد وسوسه‌انگیزی می دهد. اعضای انجمن متوجه قفل بودن در کتابخانه می شوند.

ایلونکا که اطلاعات تازه ای به دست آورده مصمم است پاسخ پرسش هایش را پیدا کند. شاستا پیشنهاد وسوسه‌انگیزی می دهد. اعضای انجمن متوجه قفل بودن در کتابخانه می شوند.

چشمان آنیا به واقعیت تازه عجیبی باز می شود. ایلونکا خودش را به خاطر فقدان کمرشکنی سرزنش می کند و کمی بعد ناخواسته مکالمه ای را می شنود که می تواند همه چیز را تغییر دهد.

چشمان آنیا به واقعیت تازه عجیبی باز می شود. ایلونکا خودش را به خاطر فقدان کمرشکنی سرزنش می کند و کمی بعد ناخواسته مکالمه ای را می شنود که می تواند همه چیز را تغییر دهد.

با نامشخص بودن وضعیت سلامت آنیا، ایلونکا و دیگران سریع دست به کار می شوند تا یکی از مراسم گذشته انجمن نیمه شب را اجرا کنند.

با نامشخص بودن وضعیت سلامت آنیا، ایلونکا و دیگران سریع دست به کار می شوند تا یکی از مراسم گذشته انجمن نیمه شب را اجرا کنند.