پلیس قبیله ناواهو، جو لپهورن، باید معمای مجموعه ای از جنایت ها را حل کند. او با کلانتر جدید، جیم چی که پس از سال ها به این منطقه بازگشته همراه می شود. آن ها با نیروهای خبیث زمینی و فراطبیعی مواجه می شوند.

لپهورن و چی با شاهد قتل های مسافرخانه گفتگو می کنند. منولیتو درباره جنایت جدیدی تحقیق می کند.

لیپ هورن، اجساد قربانیان قتل را باز می یابد و خواهرزاده لیپ هورن سنت کینالدا را جشن می گیرد. مانوئلیتو و چی، درباره مکان احتمالی خانواده مورمون گمشده، تحقیقاتی انجام می دهند.

لیپ هورن فکر می کند تمام جنایاتی که در منطقه محافظتی سرخ پوست ها اتفاق می افتند، با یکدیگر ارتباط دارند. کشفی بزرگ در ارتباط با پرونده صورت می گیرد. لیپ هورن، چی را به صرف شام به خانه اش دعوت می کند. مانوئلیتو نیز به تنهایی به کشفی می رسد.

لپهورن که مظنونی اصلی را در بازداشت نگه داشته، متوجه می شود که این جنایت ابعادی دارد که او هیچوقت تصورش را نمی کرد. منولیتو با بدترین ترس های خود مواجه می شود. چی باید بین حرفه و مردم خود یکی را انتخاب کند..

لپهورن، چی و منولیتو وارد مخفیگاه انجمن بوفالو می شوند و با تصمیمات دشواری مواجه می شوند که می تواند بر ادامه زندگی شان تاثیر جدی بگذارد.