زوئی 15 ساله پس از دوستی با یک اسب خاص در تابستان و در حومه انگلستان، قدرت مقابله با مسائلی که با آن ها رو به روست را پیدا می کند.

زوئی 15 ساله پس از دوستی با یک اسب خاص در تابستان و در حومه انگلستان، قدرت مقابله با مسائلی که با آن ها رو به روست را پیدا می کند.

میا اصرار دارد که برای عکاسی سوار ریون شود و زوئی باید اسب وحشی را آرام کند تا بتواند به او زین ببندد.

میا اصرار دارد که برای عکاسی سوار ریون شود و زوئی باید اسب وحشی را آرام کند تا بتواند به او زین ببندد.

زوئی برای مطمئن شدن از سوءظن هایش، از حرف مادرش سرپیچی می کند و دزدکی به اصطبلی می رود که برای اولین در آنجا سوارکاری یاد گرفت، و مچ پین را می گیرد.

زوئی برای مطمئن شدن از سوءظن هایش، از حرف مادرش سرپیچی می کند و دزدکی به اصطبلی می رود که برای اولین در آنجا سوارکاری یاد گرفت، و مچ پین را می گیرد.

زمانی که پین از توضیح دادن برای زوئی طفره می رود، زوئی دنبالش می کند تا سر از کارش در بیاورد. میا متوجه می شود که زوئی نمی تواند سوار کاری کند.

زمانی که پین از توضیح دادن برای زوئی طفره می رود، زوئی دنبالش می کند تا سر از کارش در بیاورد. میا متوجه می شود که زوئی نمی تواند سوار کاری کند.

میا، رزی را به خانه شان دعوت می کند. در همین حین، زوئی، بکی و جید به دنبال پیدا کردن سارق اسب ها هستند.

میا، رزی را به خانه شان دعوت می کند. در همین حین، زوئی، بکی و جید به دنبال پیدا کردن سارق اسب ها هستند.