واحد سیزده گاردهای سلطنتی درباره اتفاقات عجیب در دنیای انسان ها و شهر سرگردان ارواح تحقیقات انجام می دهد و ایچیگو کوروساکی و کاپیتان فرمانده گنریوسای یاماموتو با دشمنانی مرموز مواجه می شوند.

پس از آنکه نل و پِشه اعلام می کنند که تیر هریبل به دست یه واچ زندانی شده ایچیگو و دوستانش به هوئکو موندو سفر می کنند. آن ها پس از رسیدن به دنیای هالوها، به گروهی رازآلود برخورد می کنند که اسیرها را جمع می کنند.

ایچیگو و کویلج سرشاخ می شوند. درحالیکه آن ها درباره تهدید جدید صحبت می کنند، روند ملاقات کاپیتان ادامه می یابد. یه واچ و واندنریچ که قبلا هوئکو موندو را فتح کرده اند از فرصت استفاده می کنند تا به جامعه ارواح حمله کنند.

جامعه ارواح متحمل چندین فقدان بزرگ پس از حمله ناگهانی استرن می شود. سیزده واحد گاردهای سلطنتی متوجه وجود اشتباهی سهمگین می شوند که در مقابل متجاوزان مرتکب می شده اند.

آکن ارتباطی با ایچیگو که تلاش می کند برای حمایت به جامعه ارواح سفر کند، برقرار می کند. درگاهی به دست کویلج جاسازی شده که مانع از پیشروی آکن می شود. کشتار و خونریزی در جامعه ارواح ادامه می یابد.

واندنریچ و یه واچ به سرعت چندین کاپیتان و ستوان را شکست می دهند. کاپیتان فرمانده گنریوسای یاماموتو که به وخامت شرایط پی برده، به خط مقدم پیشروی می کند تا با پادشاه کویینشی ها مقابله کند.

واندنریچ کار را به انجام می رساند و از جامعه ارواح که نابود شده، عقب نشینی می کند اما توسط ایچیگو که نهایتا به سر صحنه رسیده متوقف می شود. تنها یک فرصت برای انتقام گیری برای او باقیمانده و آن یک رویارویی دربرابر یه واچ است.

اعضای واحد سیزده پس از تجربه شکست توسط امپراتوری کویینشی دوباره به یکدیگر می پیوندند. از راه رسیدن یک گروه ممکن است باعث تغییر شرایط نبرد شود.

واحد سیزده هنوز درحال دست و پنجه نرم کردن با فقدان هایی است که متحمل شده و در این حین کاپیتان جدید که چند تصمیم جدی برای رفاه جامعه ارواح گرفته منصوب می شود. همچنین زمانیکه نخستین کنپاچی و کنپاچی کنونی سرشاخ می شوند، شاهد شکل ترس واقعی خواهیم شد.

درحالیکه زاراکی و اونوهانا رقابت خود را برای کسب عنوان کنپاچی ادامه می دهند، تمرینات ایچیگو و رنجی با واحد صفر ادامه می یابد و ایچیگو به حقیقتی مبهوت کننده درباره زانپاکوتویش پی می برد.

یک ایچیگو که از جامعه ارواح تبعید شده است پیش همکار سابق خود پناه می گیرد. سپس ایشین حقیقت درباره گذشته را به پسرش می گوید.

ایشین به ایچیگو توضیح می دهد که چگونه او و ماساکی بایکدیگر آشنا شدند و چه باعث مرگش شد.

درحالیکه جامعه ارواح خود را برای مبارزه دوباره با کویینشی آماده می کند، ایچیگو به حقیقت درباره زانگتسو پی می برد و تلاش می کند زانپاکوتوی حقیقی اش را آشکار کند.