بیست سال پیش، بهار از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد اما در عوض تصمیم گرفت زندگی اش را وقف همسر و فرزندانش کند. همسر او تیمور یک جراح موفق است. بهار بیمار می شود و پزشک تشخیص می دهد که تنها راه نجات او پیوند کبد است. اما فقط کبد تیمور است که با او سازگار است. حالا خانواده آن ها با لحظه سرنوشت سازی روبرو شده و زندگی آن ها دیگر هیچ وقت مثل سابق نخواهد شد.

بیست سال پیش، بهار از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد اما در عوض تصمیم گرفت زندگی اش را وقف همسر و فرزندانش کند. همسر او تیمور یک جراح موفق است. بهار بیمار می شود و پزشک تشخیص می دهد که تنها راه نجات او پیوند کبد است. اما فقط کبد تیمور است که با او سازگار است. حالا خانواده آن ها با لحظه سرنوشت سازی روبرو شده و زندگی آن ها دیگر هیچ وقت مثل سابق نخواهد شد.

بهار که بیماری اش را پشت سر گذاشته و از نو متولد شده، حالا زندگی تازه ای را پیش رو دارد. وقتی از بیمارستان مرخص می شود و به خانه باز می گردد، نورا و تیمور با جشن بزرگی از او استقبال می کنند. صحبت بهار در مراسم جشن و تغییر شخصیت او باعث نگرانی تیمور و نورا می شود. هیچ کس نمی داند فکر و قصد او چیست. او می خواهد با تصمیم بزرگی که برای زندگی اش می گیرد همه معادلات را بر هم بزند.

بهار که بیماری اش را پشت سر گذاشته و از نو متولد شده، حالا زندگی تازه ای را پیش رو دارد. وقتی از بیمارستان مرخص می شود و به خانه باز می گردد، نورا و تیمور با جشن بزرگی از او استقبال می کنند. صحبت بهار در مراسم جشن و تغییر شخصیت او باعث نگرانی تیمور و نورا می شود. هیچ کس نمی داند فکر و قصد او چیست. او می خواهد با تصمیم بزرگی که برای زندگی اش می گیرد همه معادلات را بر هم بزند.

شروع به کار بهار در بیمارستان تیمور را شوکه می کند. حالا بهار، تیمور و عزیز اوراس در یک بیمارستان کار می کنند. اگرچه آن ها یک خانواده اند، تصمیم می گیرند روابط خانوادگی خود را پنهان کنند.

شروع به کار بهار در بیمارستان تیمور را شوکه می کند. حالا بهار، تیمور و عزیز اوراس در یک بیمارستان کار می کنند. اگرچه آن ها یک خانواده اند، تصمیم می گیرند روابط خانوادگی خود را پنهان کنند.

درحالیکه بهار شروع تازه ای را تجربه می کند، کل اعضای خانواده از شنیدن خبر بستری شدن اومی شوکه می شوند. جیهان تاسکسکی به بیمارستان می آید و رو در روی اورن و تیمور قرار می گیرد. آمدن جیهان آزمایش جدیدی برای بهار است. درحالیکه بهار سعی دارد اختلافات خودش و اومی را برطرف کند، غافلگیری بزرگی در خانه انتظار تیمور را می کشد: پارلا. بهار که متوجه نقطه ضعف تیمور شده در ماجراجویی جدید بیمارستانی او تقلا می کند و با بدگمانی او محک می خورد.

درحالیکه بهار شروع تازه ای را تجربه می کند، کل اعضای خانواده از شنیدن خبر بستری شدن اومی شوکه می شوند. جیهان تاسکسکی به بیمارستان می آید و رو در روی اورن و تیمور قرار می گیرد. آمدن جیهان آزمایش جدیدی برای بهار است. درحالیکه بهار سعی دارد اختلافات خودش و اومی را برطرف کند، غافلگیری بزرگی در خانه انتظار تیمور را می کشد: پارلا. بهار که متوجه نقطه ضعف تیمور شده در ماجراجویی جدید بیمارستانی او تقلا می کند و با بدگمانی او محک می خورد.

بهار زن خانه داری است که وقتی از یک بیماری سخت به سختی جان سالم به در می برد، زندگی اش زیرورو می شود و به شغل پزشکی بر می گردد که سال ها پیش رهایش کرده بود.

بهار زن خانه داری است که وقتی از یک بیماری سخت به سختی جان سالم به در می برد، زندگی اش زیرورو می شود و به شغل پزشکی بر می گردد که سال ها پیش رهایش کرده بود.

بهار مصمم است که استعفا دهد اما جیهان تاسکسکی شرایط را تغییر می دهد. درحالیکه تیمور و رنگین ناامید شده اند، پارلا حقیقتی را در کیف اومی پنهان کرده که همه چیز را زیرورو می کند. عزیز اوراس با اورن و تیمور صحبت می کند تا اختلاف دوروک و سرن را حل کنند.

بهار مصمم است که استعفا دهد اما جیهان تاسکسکی شرایط را تغییر می دهد. درحالیکه تیمور و رنگین ناامید شده اند، پارلا حقیقتی را در کیف اومی پنهان کرده که همه چیز را زیرورو می کند. عزیز اوراس با اورن و تیمور صحبت می کند تا اختلاف دوروک و سرن را حل کنند.

رنگین از فقدان پدرش کمر خم می کند. وقتی اورن تیمور را هنگام تسلی او می بیند به ارتباط آن دو شک می کند. وقتی رنگین سعی می کند خودش را جمع و جور کند، یکی از جزئیات بسیار مهم درباره مریضش را از قلم می اندازد و بهار برای محافظت از او فداکاری می کند. اومی و پارلا با روزگار ملاقات می کنند و ماجراجویی جدیدی برای هردوی آن ها آغاز می شود.

رنگین از فقدان پدرش کمر خم می کند. وقتی اورن تیمور را هنگام تسلی او می بیند به ارتباط آن دو شک می کند. وقتی رنگین سعی می کند خودش را جمع و جور کند، یکی از جزئیات بسیار مهم درباره مریضش را از قلم می اندازد و بهار برای محافظت از او فداکاری می کند. اومی و پارلا با روزگار ملاقات می کنند و ماجراجویی جدیدی برای هردوی آن ها آغاز می شود.

بهار زن خانه داری است که وقتی از یک بیماری سخت به سختی جان سالم به در می برد، زندگی اش زیرورو می شود و به شغل پزشکی بر می گردد که سال ها پیش رهایش کرده بود.

بهار زن خانه داری است که وقتی از یک بیماری سخت به سختی جان سالم به در می برد، زندگی اش زیرورو می شود و به شغل پزشکی بر می گردد که سال ها پیش رهایش کرده بود.

تیمور و رنگین به پایان اجتناب ناپذیر نزدیک می شوند. چیزی نمانده که تیمور همه چیز را به بهار اعتراف کند و رنگین در آستانه گرفتن تصمیمات بزرگ و جدید قرار می گیرد. بهار به خاطر شکی که به جانش افتاده وضعیت جسمانی اش بدتر می شود و حلقه نزدیکانش برای حمایت از او دست به کار می شوند.

تیمور و رنگین به پایان اجتناب ناپذیر نزدیک می شوند. چیزی نمانده که تیمور همه چیز را به بهار اعتراف کند و رنگین در آستانه گرفتن تصمیمات بزرگ و جدید قرار می گیرد. بهار به خاطر شکی که به جانش افتاده وضعیت جسمانی اش بدتر می شود و حلقه نزدیکانش برای حمایت از او دست به کار می شوند.

همه از رابطه تیمور و بهار باخبر می شوند. رنگین تلاش می کند بخاطر ناامیدی خودش و پارلا کار درست را انجام دهد. او حتی زیر بار سنگینی قرار می گیرد که به خاطر حضور گروه فیلم برداری در بیمارستان است، تصمیم می گیرد این بار را برای بهار بردارد و به تیمور هشدار می دهد. گروه فیلم برداری در بیمارستان شاهد لحظات عجیبی هستند. در حالی که تیمور تلاش می کند تا تعادل را بین خانواده اش برقرار کند، بهار برای همه یک غافلگیری بزرگ دارد.

همه از رابطه تیمور و بهار باخبر می شوند. رنگین تلاش می کند تا به خاطر ناامیدی خودش و پارلا کار درست را انجام دهد. او حتی زیر بار سنگینی قرار می گیرد که به خاطر حضور گروه فیلم برداری در بیمارستان است، تصمیم می گیرد این بار را برای بهار بردارد و به تیمور هشدار می دهد. گروه فیلم برداری در بیمارستان شاهد لحظات عجیبی هستند. در حالی که تیمور تلاش می کند تا تعادل را بین خانواده اش برقرار کند، بهار برای همه یک غافلگیری بزرگ دارد.

بهار قضیه را به روی تیمور و رنگین می آورد و پس از آن، درگیر کارهای داوطلبانه بیمارستان می شود و برای زندگی جدیدش برنامه ریزی می کند. تمام اعضای بنیاد پران بیمارستان برای کار داوطلبانه در روستای ساوکلی راهی می شوند. اتفاقاتی در روستا همه را غافلگیر می کند.

بهار قضیه را به روی تیمور و رنگین می آورد و پس از آن، درگیر کارهای داوطلبانه بیمارستان می شود و برای زندگی جدیدش برنامه ریزی می کند. تمام اعضای بنیاد پران بیمارستان برای کار داوطلبانه در روستای ساوکلی راهی می شوند. اتفاقاتی در روستا همه را غافلگیر می کند.

بهار قصد دارد از تیمور جدا شود اما اتفاقی مربوط به نورا باعث می شود آن ها در کنار هم قرار بگیرند. تصمیم عزیز درباره زینب اعضای خانواده یاووزاوقلو را کنار هم نگه می دارد. تیمور باید از عزیز محافظت کند.

بهار قصد دارد از تیمور جدا شود اما اتفاقی مربوط به نورا باعث می شود آن ها در کنار هم قرار بگیرند. تصمیم عزیز درباره زینب اعضای خانواده یاووزاوقلو را کنار هم نگه می دارد. تیمور باید از عزیز محافظت کند.

بهار زن خانه داری است که وقتی از یک بیماری سخت به سختی جان سالم به در می برد، زندگی اش زیرورو می شود و به شغل پزشکی بر می گردد که سال ها پیش رهایش کرده بود.

بهار زن خانه داری است که وقتی از یک بیماری سخت به سختی جان سالم به در می برد، زندگی اش زیرورو می شود و به شغل پزشکی بر می گردد که سال ها پیش رهایش کرده بود.

بهار زن خانه داری است که وقتی از یک بیماری سخت به سختی جان سالم به در می برد، زندگی اش زیرورو می شود و به شغل پزشکی بر می گردد که سال ها پیش رهایش کرده بود.

بهار زن خانه داری است که وقتی از یک بیماری سخت به سختی جان سالم به در می برد، زندگی اش زیرورو می شود و به شغل پزشکی بر می گردد که سال ها پیش رهایش کرده بود.

بهار زن خانه داری است که وقتی از یک بیماری سخت به سختی جان سالم به در می برد، زندگی اش زیرورو می شود و به شغل پزشکی بر می گردد که سال ها پیش رهایش کرده بود.

بهار زن خانه داری است که وقتی از یک بیماری سخت به سختی جان سالم به در می برد، زندگی اش زیرورو می شود و به شغل پزشکی بر می گردد که سال ها پیش رهایش کرده بود.