در کشاکش جنگ های ناپلئونی در حالی که مدت هاست مردم در انگلستان اعتقادی به جادو ندارند، سرنوشت دو مرد است که آن را بازگردانند. آقای نورل گوشه نشین عازم لندن می شود تا جادو را به انگلستان بازگرداند و جاناتان استرنج جوان و جسور درمی یابد که استعداد جادوگری دارد و باید در این راه قدم بردارد…