نیکو پس از وداع با خانواده اش در زمین، ناگهان در فضا به هوش می آید؛ درحالیکه سالوار از مسیر خارج شده و تیم جوانش دچار تفرقه شده است.

درحالیکه اوضاع فضاپیما متشنج است، اعضای تیم برای یافتن سیاره ای کشف نشده آماده می شوند. اریک سعی دارد سرنخی از شیء را رمزگشایی کند.

نیکو با فضاپیمایی آسیب دیده و بیماری مُسری در فضاپیما دست به گریبان است. خبرنگار معروفی به نام هارپر گلس برای گرفتن اطلاعات به اریک فشار می آورد.

نقصی در فضاپیما باعث می شود نیکو در حالت خواب عمیق گرفتار شود و او در این حالت بارها و بارها خواب بدترین روز زندگی اش را می بیند.

ساشا در سفری اکتشافی به مقصد قمری ناشناخته سعی دارد با یک شیء دوم اولین تماس را برقرار کند. هم زمان، نیکو و کاس پرده ها را کنار می زنند و حرف هایشان را رک و راست به هم می گویند.

درحالیکه نیکو برای نجات فضاپیما و تیمش می شتابد، اولین باری را به خاطر می آورد که کاس را دید. ساشا نگران است وضعیت روانی اش در حال بدتر شدن باشد.

رویکرد جدید اریک نسبت به شیء به پیشرفتی شوکه کننده و عواقبی خطرناک می انجامد. ساشا در خطوط دفاعی سالوار به دنبال اطلاعات می گردد.

هنگام سفر عجیب سالوار به منطقه ماده سیاه، همه هیجانی می شوند. ساشا از نقطه ضعف ویلیام استفاده می کند. خبر ناگواری به گوش اریک می رسد.

وقتی هدف نهایی ساشا معلوم می شود، نبرد برای به دست گرفتن کنترل فضاپیما به اوج خود می رسد. پس از برخورد نزدیک هارپر، اریک او را سین جیم می کند.

وقتی سالوار بالاخره به مقصد خود می رسد، نیکو و تیمش مبهوت چیزی می شوند که در سطح انتظارشان را می کشد.