دیا، سوجاتا و اهان به عنوان رزیدنت های تازه وارد، به بیمارستان عمومی بمبئی می رسند. سرپرست آنها دکتر کوشیک قصد دارد در مدت زمان اندکی به بیمارستان دیگری برود تا بتواند زندگی با همسرش را حفظ کند. پس از شنیدن این خبر، ده مرد جوان سرنوشت بمبئی را در دست می گیرند.

دیا، سوجاتا و اهان به عنوان رزیدنت های تازه وارد، به بیمارستان عمومی بمبئی می رسند. سرپرست آنها دکتر کوشیک قصد دارد در مدت زمان اندکی به بیمارستان دیگری برود تا بتواند زندگی با همسرش را حفظ کند. پس از شنیدن این خبر، ده مرد جوان سرنوشت بمبئی را در دست می گیرند.

درحالیکه وضعیت در شهر رو به بدتر شدن است، همه نگران امنیت عزیزانشان هستند به خصوص کوشیک و دیا. آنانیا همسر کوشیک در هتل پالاس کار می کند و آن شب در هتل مشغول مهیای یک مهمانی برای پدر دیا است. آهان ناخواسته وارد موقعیت پراضطرابی می شود و تقلا می کند با آن کنار بیاید. چیترا، مدیر خدمات اجتماعی، نگران یکی از بیماران قدیمی اش به نام پارامجیت است.

درحالیکه وضعیت در شهر رو به بدتر شدن است، همه نگران امنیت عزیزانشان هستند به خصوص کوشیک و دیا. آنانیا همسر کوشیک در هتل پالاس کار می کند و آن شب در هتل مشغول مهیای یک مهمانی برای پدر دیا است. آهان ناخواسته وارد موقعیت پراضطرابی می شود و تقلا می کند با آن کنار بیاید. چیترا، مدیر خدمات اجتماعی، نگران یکی از بیماران قدیمی اش به نام پارامجیت است.

منسی در ادامه داستانش با دیگر خبرنگاران به مترو می رود و با شلیک تروریست ها به آن ها خطر از بیخ گوششان رد می شود. کوشیک و دیا نگران خانواده هایشان هستند. مایانک با جراحاتی وارد می شود و سوجاتا از او مراقبت می کند. پلیس های برجسته، کلکار و ساوارکار، با دو تروریست در موقعیت خطرناکی قرار می گیرند. کوشیک سعی می کند آن ها را نجات دهد.

منسی در ادامه داستانش با دیگر خبرنگاران به مترو می رود و با شلیک تروریست ها به آن ها خطر از بیخ گوششان رد می شود. کوشیک و دیا نگران خانواده هایشان هستند. مایانک با جراحاتی وارد می شود و سوجاتا از او مراقبت می کند. پلیس های برجسته، کلکار و ساوارکار، با دو تروریست در موقعیت خطرناکی قرار می گیرند. کوشیک سعی می کند آن ها را نجات دهد.

آهان رازهای گذشته خود را به چیترا می گوید. آنانیا به زحمت سعی می کند که با مهمان های وحشت زده رو به رو شود. مانسی به بیمارستان می رسد و سعی دارد داستان جنجالی خود را به دست بیاورد. سامارت از کمک کردن به او ممانعت می کند. چیترا موفق می شود بیماری پارامجیت را به موقع تشخیص دهد.

آهان رازهای گذشته خود را به چیترا می گوید. آنانیا به زحمت سعی می کند که با مهمان های وحشت زده رو به رو شود. مانسی به بیمارستان می رسد و سعی دارد داستان جنجالی خود را به دست بیاورد. سامارت از کمک کردن به او ممانعت می کند. چیترا موفق می شود بیماری پارامجیت را به موقع تشخیص دهد.