شاهزاده اسکار که در کودکی نفرین شده تا وارثی نداشته باشد، به دنبال قدرتمندترین جادوگر قاره می رود به امید اینکه او بتواند این طلسم را بشکند. اسکار برای رسیدن به او باید از برج خطرناکی بالا برود. هرکس به بالای برج برسد آرزویش برآورده می شود.
-
فصل ۱ قسمت ۱
شاهزاده اسکار وارث تاج و تخت فارساس است که در کودکی نفرین شد تا وارثی نداشته باشد. آخرین امید او این است که از جادوگر ماه نیلگون کمک بگیرد؛ اما او در برج نیلگون بلند و خطرناکی زندگی می کند.
-
فصل ۱ قسمت ۲
تیناشا تازه به قلعه فارساس رسیده که متوجه می شود باید راهی مرز شود. در آنجا با خاطرات گذشته و دشمنی روبرو می شود که هفتاد سال است انتظار می کشد.
-
فصل ۱ قسمت ۳
اسکار و لازار دور از چشم تیزبین تیناشا برای تحقیق درباره چندین مرگ پیاپی مرموز خطر می کنند و وارد جنگل می شوند. غافل از آنکه جادوگر جنگل ممنوعه در آنجا منتظر آن هاست.
-
فصل ۱ قسمت ۴
فرستاده خارجی در قلعه فارساس پیدایش می شود و خواستار دیدار با تیناشا می شود. اسکار می خواهد او را راهی کند اما این فرستاده مرموز نامی را بر زبان می آورد که نظر او را تغییر می دهد.
-
فصل ۱ قسمت ۵
پادشاه یک ندیمه کاخ به نام میرالس را برای همسری اسکار در نظر دارد. اسکار با ناخشنودی متوجه می شود تیناشا از این فرصت برای فاصله گرفتن از او استفاده کرده است.
-
فصل ۱ قسمت ۶
تیناشا بالاخره موفق می شود طلسم را بشکند و به پیمانش با اسکار عمل کند. او که حقیقت شوکه کننده ای را فهمیده وسط مهمانی جشن تولد پادشاه به سراغ اسکار می آید.
-
فصل ۱ قسمت ۷
تیناشا برای پیوستن به کاسکال در جبهه لاناک راهی می شود. اما بعضی از کارهای او منطقی نیست و از چشمان تیزبین رئیس کاسکال پنهان نمی ماند.
-
فصل ۱ قسمت ۸
اسکار هنگام سر زدن به قلعه ای در مرز فاراس، به گروهی از کوچ نشینان غارتگر بر می خورد. رهبر آن ها در زمینی که راز تاریکی را در خود پنهان کرده، اسکار را به دوئلی دعوت می کند.
-
فصل ۱ قسمت ۹
با نزدیک شدن به پایان سال، فرمانروایی فاراس آرامشی را تجربه می کند که بسیار به آن نیاز داشت. اما پشت این آرامش نقشه ای در حال شکل گرفتن است که قلعه فاراس را هدف قرار داده است.
-
فصل ۱ قسمت ۱۰
تیناشا متوجه می شود که مهمانان سرزده ای به برج آمده اند. اسکار با بی میلی یک مراسم عمومی رسمی در کشور همسایه گاندونا ترتیب می دهد.
-
فصل ۱ قسمت ۱۱
اسکار و تیناشا برای پیدا کردن شاهدخت گمشده و پایان دادن به آشوب داخلی که «ساحره احضارنشدنی» به راه انداخته، راهی یاردا می شوند.
درباره خاطره بی نام
شاهزاده اسکار که در کودکی نفرین شده تا وارثی نداشته باشد، به دنبال قدرتمندترین جادوگر قاره می رود به امید اینکه او بتواند این طلسم را بشکند. اسکار برای رسیدن به او باید از برج خطرناکی بالا برود. هرکس به بالای برج برسد آرزویش برآورده می شود.