اوه به خانه خانواده توچی نقل مکان می کند. او پی به موضوع سانتا می برد. او پی به موضوع سانتا می برد و به دنبال کادو دادن و وارد شدن به خانه ها در طول موج گرما می رود.

اوه به خانه خانواده توچی نقل مکان می کند. او پی به موضوع سانتا می برد. او پی به موضوع سانتا می برد و به دنبال کادو دادن و وارد شدن به خانه ها در طول موج گرما می رود.

اوه به خانه خانواده توچی نقل مکان می کند. او پی به موضوع سانتا می برد. او پی به موضوع سانتا می برد و به دنبال کادو دادن و وارد شدن به خانه ها در طول موج گرما می رود.

اوه به خانه خانواده توچی نقل مکان می کند. او پی به موضوع سانتا می برد. او پی به موضوع سانتا می برد و به دنبال کادو دادن و وارد شدن به خانه ها در طول موج گرما می رود.

زمانیکه بر اثر وزش طوفان «مرگ سفید» در سرتاسر شهر پخش می شود، بووز شروع به تخلیه می کند و تنها اوه می تواند با غلبه بر ترس هایش به مردم کمک کند.

زمانیکه بر اثر وزش طوفان «مرگ سفید» در سرتاسر شهر پخش می شود، بووز شروع به تخلیه می کند و تنها اوه می تواند با غلبه بر ترس هایش به مردم کمک کند.

زمانیکه بر اثر وزش طوفان «مرگ سفید» در سرتاسر شهر پخش می شود، بووز شروع به تخلیه می کند و تنها اوه می تواند با غلبه بر ترس هایش به مردم کمک کند.

زمانیکه بر اثر وزش طوفان «مرگ سفید» در سرتاسر شهر پخش می شود، بووز شروع به تخلیه می کند و تنها اوه می تواند با غلبه بر ترس هایش به مردم کمک کند.

تیپ درباره سورپرایز جشن تولد لوسی با اوه صحبت می کند. اما نگه داشتن راز برای اوه کاری سخت است.

تیپ درباره سورپرایز جشن تولد لوسی با اوه صحبت می کند. اما نگه داشتن راز برای اوه کاری سخت است.

بچه های آنتی بوو برای اوه قلدری می کنند اما وقتی تیپ او را قانع می کند که از خودش دفاع کند، اوه زیادی جوگیر می شود.

تیپ می خواهد برای هالووین لباس یک گرگینه را بپوشد اما اوه اشتباه متوجه می شود و از باغ وحش یک گرگ می آورد.

بچه های آنتی بوو برای اوه قلدری می کنند اما وقتی تیپ او را قانع می کند که از خودش دفاع کند، اوه زیادی جوگیر می شود.

تیپ می خواهد برای هالووین لباس یک گرگینه را بپوشد اما اوه اشتباه متوجه می شود و از باغ وحش یک گرگ می آورد.

تیپ و اوه بووهای گمشده را پیدا می کنند. آن ها باور دارند که گورگ همه را مدت ها پیش کشته است.

تیپ تب می کند و فکر می کند دیده که دانی شرزود را می کشد اما اوه به نظرش بعید می آید.

تیپ و اوه بووهای گمشده را پیدا می کنند. آن ها باور دارند که گورگ همه را مدت ها پیش کشته است.

تیپ تب می کند و فکر می کند دیده که دانی شرزود را می کشد اما اوه به نظرش بعید می آید.

پدربزرگ و مادربزرگ تیپ به دیدن او می آیند اما از اینکه بوو ها تلوزیون ماهواره ای آن ها را برده عصبانی اند بنابراین اوه تظاهر می کند که انسان است.

اوه اتفاقی پیگ را گم می کند، اما شرزود پیگ را به عنوان زیورآلات برای خودش انتخاب کرده است.

پدربزرگ و مادربزرگ تیپ به دیدن او می آیند اما از اینکه بوو ها تلوزیون ماهواره ای آن ها را برده عصبانی اند بنابراین اوه تظاهر می کند که انسان است.

اوه اتفاقی پیگ را گم می کند، اما شرزود پیگ را به عنوان زیورآلات برای خودش انتخاب کرده است.

اوه شروع به جمع آوری شارژ الکتریکی می کند اما تنها راه این کار دست زدن به یک بوو دیگر است.

افسر کایل تیپ را موقع رانندگی بدون گواهینامه دستگیر می کند. بعد، تیپ می فهمد که آزمون رانندگی بوو چقدر دشوار است.

اوه شروع به جمع آوری شارژ الکتریکی می کند اما تنها راه این کار دست زدن به یک بوو دیگر است.