هارشو می خواهد همان کارهایی را انجام دهد که یک نوجوان دوازده ساله دوست دارد. او می خواهد با بهترین دوستش شانکی، تعطیلات تابستانی خود را به تفریح و بازی بپردازد.

هارشو می خواهد همان کارهایی را انجام دهد که یک نوجوان دوازده ساله دوست دارد. او می خواهد با بهترین دوستش شانکی، تعطیلات تابستانی خود را به تفریح و بازی بپردازد.

تولد روزی است که هر نوجوان دوازده ساله ای را هیجان زده می کند و هارشو هم مستثنا نیست. هارشو با شانکی برای تولدش برنامه های زیادی دارد اما مادرش یک سوپرایز برایش دارد.

تولد روزی است که هر نوجوان دوازده ساله ای را هیجان زده می کند و هارشو هم مستثنا نیست. هارشو با شانکی برای تولدش برنامه های زیادی دارد اما مادرش یک سوپرایز برایش دارد.

روز پراضطراب اعلام نتایج امتحانات فرا می رسد، اما هارشو در مورد نمرات کارنامه اش نگران نیست.

روز پراضطراب اعلام نتایج امتحانات فرا می رسد، اما هارشو در مورد نمرات کارنامه اش نگران نیست.

هارشو متوجه رازهایی در مورد برادر بزرگترش دابو می شود و میفهمد او آنچنان که وانمود می کند ساده و بی گناه نیست.