الکس که شبانه به همراه مدی فرار می کند، از سازمان خدمات اجتماعی درخواست کمک می کند. او شغلی به عنوان خدمتکار پیدا می کند و متوجه می شود مشکلاتش تازه شروع شده است.

الکس که شبانه به همراه مدی فرار می کند، از سازمان خدمات اجتماعی درخواست کمک می کند. او شغلی به عنوان خدمتکار پیدا می کند و متوجه می شود مشکلاتش تازه شروع شده است.

پس از سپری کردن شبی طولانی در ترمینال به همراه مدی، الکس پناهگاهی برای خود پیدا می کند. مشکلاتی در زمینه حضانت پیش می آید که او را تحت فشار قرار می دهد.

پس از سپری کردن شبی طولانی در ترمینال به همراه مدی، الکس پناهگاهی برای خود پیدا می کند. مشکلاتی در زمینه حضانت پیش می آید که او را تحت فشار قرار می دهد.

الکس و شان بر سر مراقبت از مدی بحث می کنند. به الکس کاری سپرده شده که او را تا مرز مرگ می کشاند.

الکس و شان بر سر مراقبت از مدی بحث می کنند. به الکس کاری سپرده شده که او را تا مرز مرگ می کشاند.

الکس که در حال تمیز کردن خانه زیبای رجینا در روز شکرگزاری است، به زندگی در چنین خانه مجللی فکر می کند.

الکس که در حال تمیز کردن خانه زیبای رجینا در روز شکرگزاری است، به زندگی در چنین خانه مجللی فکر می کند.

تمیز کردن خانه ای باعث یادآوری خاطراتی تلخ برای الکس می شود. او متوجه دلیل سرفه های نگران کننده مدی نیز می شود.

تمیز کردن خانه ای باعث یادآوری خاطراتی تلخ برای الکس می شود. او متوجه دلیل سرفه های نگران کننده مدی نیز می شود.