گروهبان کارآگاه آنی ردفورد و همسرش آلن مشغول بازی روی یخ هستند و دخترشان اِوی با دوستانش یک کاردستی خنده دار به شکل یک هیولا درست می کنند تا کسب و کار الن را که جذب توریست در کنار دریاچه هستند رونق ببخشند. اولین پرونده آنی، یک قتل از آب در می آید، مغز قربانی از جایش بیرون آورده شده و پای افراد دیگری منسوب به پلیس به آنجا باز می شود. در کاردستی هیولای بچه ها یک قلب انسان پیدا می شود و پلیس تشخیص می دهد که پای یک قاتل زنجیره ای در میان است.

گروهبان کارآگاه آنی ردفورد و همسرش آلن مشغول بازی روی یخ هستند و دخترشان اِوی با دوستانش یک کاردستی خنده دار به شکل یک هیولا درست می کنند تا کسب و کار الن را که جذب توریست در کنار دریاچه هستند رونق ببخشند. اولین پرونده آنی، یک قتل از آب در می آید، مغز قربانی از جایش بیرون آورده شده و پای افراد دیگری منسوب به پلیس به آنجا باز می شود. در کاردستی هیولای بچه ها یک قلب انسان پیدا می شود و پلیس تشخیص می دهد که پای یک قاتل زنجیره ای در میان است.

لورن دستور انجام مصاحبه با شاگردهای نایل را می دهد. در این حین موبایلی که احتمالا متعلق به قربانیست، در دریاچه یافت می شود. مظنون اصلی لورن، لیتون توماس است. اما او اعتقاد دارد که کرگ در حال پنهان کردن چیزیست.

لورن دستور انجام مصاحبه با شاگردهای نایل را می دهد. در این حین موبایلی که احتمالا متعلق به قربانیست، در دریاچه یافت می شود. مظنون اصلی لورن، لیتون توماس است. اما او اعتقاد دارد که کرگ در حال پنهان کردن چیزیست.

هنگام درخواست تجدید نظر برای جونجوی گمشده، بلیک با اعلام اینکه یک قاتل زنجیره ای آزادانه می چرخد بلوا به پا می کند و لورن باید مداخله کند تا جلوی کنار گذاشتن او از پرونده را بگیرد. پس از آنکه اوی و کایران درباره وضعیت سخت خود به پلیس توضیح می دهند، اوی با ورود غیرقانونی به خانه پزشک چیزی را کشف می کند.

هنگام درخواست تجدید نظر برای جونجوی گمشده، بلیک با اعلام اینکه یک قاتل زنجیره ای آزادانه می چرخد بلوا به پا می کند و لورن باید مداخله کند تا جلوی کنار گذاشتن او از پرونده را بگیرد. پس از آنکه اوی و کایران درباره وضعیت سخت خود به پلیس توضیح می دهند، اوی با ورود غیرقانونی به خانه پزشک چیزی را کشف می کند.