در سال 2030 در میلان، ماموری مخفی که برای آژانس جاسوسی سیتادل کار می کند و خبرچین باند بزرگ مانتیکور است، پشت خطوط دشمن گرفتار می شود.

در سال 2030 در میلان، ماموری مخفی که برای آژانس جاسوسی سیتادل کار می کند و خبرچین باند بزرگ مانتیکور است، پشت خطوط دشمن گرفتار می شود.

اتور، ایدو و دایانا رو به ماموریت حساسی می فرستد که اتحاد آن ها را به خطر می اندازد. اما آن دو متوجه می شوند که هردو تقریباً یک چیز می خواهند. هشت سال پیش، دایانا اولین ماموریتش برای مانتیکور را انجام داد.

دایانا دستگیر می شود و تقلا می کند دوام بیاورد؛ درحالیکه اتور باید برای برگرداندن قدرت مانتیکور ایتالیا تصمیم سختی بگیرد و هم زمان، خاطرات روزی که رابطه اش با ایدو برای همیشه خراب شد زنده می شود.

ایدو گروهی از ماموران را در حمله به پاریس رهبری می کند. درست وقتی که چیزی نمانده دایانا دستش به سلاح برسد، مجبور می شود تصمیم بگیرد طرف چه کسی را بگیرد؛ درست مثل هشت سال پیش در شبی که سیتادل نابود شد.

در روزی که خانواده های اروپایی مانتیکور باید تصمیم مهمی درباره آینده سازمان بگیرند، دایانا ماموریت دارد درباره تبادل مخفیانه سلاحی که می تواند جنگ تازه ای را شروع کند جاسوسی کند.