کریکت برای آن که تحسین همسایه هایشان را جلب کند، سعی می کند مرغی را به فضا پرتاب کند.

خانواده گرین برای ادامه دادن سنت خانوادگی شان که یک بار در ماه شام استیک می خورند هیجان زده اند، اما کریکت اتفاقی استیک ها را در مترو گم می کند.

کریکت برای آن که تحسین همسایه هایشان را جلب کند، سعی می کند مرغی را به فضا پرتاب کند.

خانواده گرین برای ادامه دادن سنت خانوادگی شان که یک بار در ماه شام استیک می خورند هیجان زده اند، اما کریکت اتفاقی استیک ها را در مترو گم می کند.

کریکت برای آن که تحسین همسایه های جدیدشان را جلب کند، سعی می کند مرغی را به فضا پرتاب کند. خانواده گرین برای ادامه دادن سنت خانوادگی شان که یک بار در ماه شام استیک می خورند هیجان زده اند، اما کریکت اتفاقی استیک ها را در مترو گم می کند.

کریکت برای آن که تحسین همسایه های جدیدشان را جلب کند، سعی می کند مرغی را به فضا پرتاب کند. خانواده گرین برای ادامه دادن سنت خانوادگی شان که یک بار در ماه شام استیک می خورند هیجان زده اند، اما کریکت اتفاقی استیک ها را در مترو گم می کند.

کریکت برای آنکه ثابت کند شایسته نام خانواده گرین است، باید با یک حیوان وحشی کشتی بگیرد.

کریکت یک سیب زمینی آبی پیدا می کند و باور دارد خانواده از شانس بدی که این سیب زمینی برایشان آورده طلسم شده است.

کریکت برای آنکه ثابت کند شایسته نام خانواده گرین است، باید با یک حیوان وحشی کشتی بگیرد.

کریکت یک سیب زمینی آبی پیدا می کند و باور دارد خانواده از شانس بدی که این سیب زمینی برایشان آورده طلسم شده است.

کریکت برای آنکه ثابت کند شایسته نام خانواده گرین است، باید با یک حیوان وحشی کشتی بگیرد.

کریکت یک سیب زمینی آبی پیدا می کند و باور دارد خانواده از شانس بدی که این سیب زمینی برایشان آورده طلسم شده است.

کریکت برای آنکه ثابت کند شایسته نام خانواده گرین است، باید با یک حیوان وحشی کشتی بگیرد.

کریکت یک سیب زمینی آبی پیدا می کند و باور دارد خانواده از شانس بدی که این سیب زمینی برایشان آورده طلسم شده است.

وقتی خانواده گرین به یک استخر سرپوشیده می روند، چالش کریکت این است که از سکوی بلند به داخل استخر شیرجه بزند.

تیلی ادعا می کند که بز آن ها روح یک سگ را دارد و او را وارد برنامه سگ ها می کند.

وقتی خانواده گرین به یک استخر سرپوشیده می روند، چالش کریکت این است که از سکوی بلند به داخل استخر شیرجه بزند.

تیلی ادعا می کند که بز آن ها روح یک سگ را دارد و او را وارد برنامه سگ ها می کند.

بیل، مادربزرگ را برای چکاپ به دکتر می برد و تیلی را مسئول مراقبت از کریکت می کند. کریکت متوجه می شود که بیل هرگز به رویای کودکی اش که ژیمناست شدن بود، دست نیافته است.

بیل، مادربزرگ را برای چکاپ به دکتر می برد و تیلی را مسئول مراقبت از کریکت می کند. کریکت متوجه می شود که بیل هرگز به رویای کودکی اش که ژیمناست شدن بود، دست نیافته است.

بیل مادربزرگ را برای چکاپ به دکتر می برد و تیلی را مسئول مراقبت از کریکت می کند. کریکت متوجه می شود که بیل هرگز به رویای کودکی اش که ژیمناست شدن بود، دست نیافته است.

بیل مادربزرگ را برای چکاپ به دکتر می برد و تیلی را مسئول مراقبت از کریکت می کند. کریکت متوجه می شود که بیل هرگز به رویای کودکی اش که ژیمناست شدن بود، دست نیافته است.

زمانیکه مادربزرگ با ماشین پلیس تصادف می کند، گواهینامه رانندگی خود و همچنین اعتماد به نفسش را از دست می دهد و بچه ها باید به او کمک کنند. کریکت از خرس ها متنفر است اما پس از مدت زمانی کوتاه، زمانیکه خرسی را در حال شکار شدن توسط سازمان کنترل حیوانات می بیند، نظرش تغییر می کند.

زمانیکه مادربزرگ با ماشین پلیس تصادف می کند، گواهینامه رانندگی خود و همچنین اعتماد به نفسش را از دست می دهد و بچه ها باید به او کمک کنند. کریکت از خرس ها متنفر است اما پس از مدت زمانی کوتاه، زمانیکه خرسی را در حال شکار شدن توسط سازمان کنترل حیوانات می بیند، نظرش تغییر می کند.

زمانیکه مادربزرگ با ماشین پلیس تصادف می کند، گواهینامه رانندگی خود و همچنین اعتماد به نفسش را از دست می دهد و بچه ها باید به او کمک کنند. کریکت از خرس ها متنفر است اما پس از مدت زمانی کوتاه، زمانیکه خرسی را در حال شکار شدن توسط سازمان کنترل حیوانات می بیند، نظرش تغییر می کند.

زمانیکه مادربزرگ با ماشین پلیس تصادف می کند، گواهینامه رانندگی خود و همچنین اعتماد به نفسش را از دست می دهد و بچه ها باید به او کمک کنند. کریکت از خرس ها متنفر است اما پس از مدت زمانی کوتاه، زمانیکه خرسی را در حال شکار شدن توسط سازمان کنترل حیوانات می بیند، نظرش تغییر می کند.

تیلی برای تحت تاثیر قرار دادن دوست جدیدش، ادعا می کند گارگویل هایی سنگی را دیده که زنده شده اند. کریکت قراری می گذارد تا صیفیجات بیل را به یک فروشگاه زنجیره ای مواد غذایی بفروشد.

تیلی برای تحت تاثیر قرار دادن دوست جدیدش، ادعا می کند گارگویل هایی سنگی را دیده که زنده شده اند. کریکت قراری می گذارد تا صیفیجات بیل را به یک فروشگاه زنجیره ای مواد غذایی بفروشد.

تیلی برای تحت تاثیر قرار دادن دوست جدیدش، ادعا می کند گارگویل هایی سنگی را دیده که زنده شده اند. کریکت قراری می گذارد تا صیفیجات بیل را به یک فروشگاه زنجیره ای مواد غذایی بفروشد.

تیلی برای تحت تاثیر قرار دادن دوست جدیدش، ادعا می کند گارگویل هایی سنگی را دیده که زنده شده اند. کریکت قراری می گذارد تا صیفیجات بیل را به یک فروشگاه زنجیره ای مواد غذایی بفروشد.

کریکت اولین پاداشی که از کار کردن در «بیگ کافی» به دست آورده را، برای خریدن ماهی اسباب بازی آوازخوان استفاده می کند. مادربزرگ اعضای خانواده را از خانه بیرون می اندازد و به همین دلیل آنها برای نخستین بار در یک هتل اقامت می کنند.

کریکت اولین پاداشی که از کار کردن در «بیگ کافی» به دست آورده را، برای خریدن ماهی اسباب بازی آوازخوان استفاده می کند. مادربزرگ اعضای خانواده را از خانه بیرون می اندازد و به همین دلیل آنها برای نخستین بار در یک هتل اقامت می کنند.

کریکت اولین پاداشی که از کار کردن در «بیگ کافی» به دست آورده را، برای خریدن ماهی اسباب بازی آوازخوان استفاده می کند. مادربزرگ اعضای خانواده را از خانه بیرون می اندازد و به همین دلیل آنها برای نخستین بار در یک هتل اقامت می کنند.

کریکت اولین پاداشی که از کار کردن در «بیگ کافی» به دست آورده را، برای خریدن ماهی اسباب بازی آوازخوان استفاده می کند. مادربزرگ اعضای خانواده را از خانه بیرون می اندازد و به همین دلیل آنها برای نخستین بار در یک هتل اقامت می کنند.

مادربزرگ به کریکت می گوید که گنجی در محوطه خانه شان مدفون است. کریکت خط حطی های خود را به نقاشی های انتزاعی گلوریا در کافه اضافه می کند.

مادربزرگ به کریکت می گوید که گنجی در محوطه خانه شان مدفون است. کریکت خط حطی های خود را به نقاشی های انتزاعی گلوریا در کافه اضافه می کند.

مادربزرگ به کریکت می گوید که گنجی در محوطه خانه شان مدفون است. کریکت خط حطی های خود را به نقاشی های انتزاعی گلوریا در کافه اضافه می کند.

مادربزرگ به کریکت می گوید که گنجی در محوطه خانه شان مدفون است. کریکت خط حطی های خود را به نقاشی های انتزاعی گلوریا در کافه اضافه می کند.