جک و دوستانش برای شرکت در یک جشن مهم می شتابند؛ غافل از آنکه شورشی قریب الوقوع دنیای او را زیرورو خواهد کرد.

پس از حمله، جک در بیمارستان به هوش می آید و متوجه می شود شهر ویران شده است. او به سمت خانه می شتابد تا علت را بفهمد اما ناگهان مقامات به سراغش می آیند.

یک سال بعد، گروه وی سی تری برای اجرای ماموریتش در ماه فرود می آید. هم زمان، نیروهای شورشی «زنجیرهای ماه» شروع به غلبه بر شهر کوپرنیکوس می کنند.

تراژدی هولناک خاطرات سفر طاقت فرسای جک با گروه وی سی تری را زنده می کند و او را به یاد گفتگوی مهمی با اریک می اندازد.

ماموریت بعدی گروه: پیش از آنکه ارتش متحد یکی متحدان باب اسکایلوم را بگیرد، او را دستگیر کنید. جک پس از مواجهه با سوژه متوجه حقیقت تکان دهنده ای می شود.

درحالیکه اعضای تیم با حملات پی در پی دست به گریبانند، جک سعی دارد از این ملاقات سرنوشت ساز سردربیاورد. آیا می تواند پس از این همه مدت به فیل اعتماد کند؟

ویندی به پایگاه گادارد نفوذ می کند. در همین حال، اعضای گروه با راهنمایی مری درمی یابند که جنگ زمین و ماه چه تأثیری بر مردم ماه گذاشته است.

فیل با رسیدن دکتر سالاماندرا و خبر اضطراری او، خاطره ای تلخ را به یاد می آورد. در ایستگاه دولامبر، مری گذشته خود را با جک در میان می گذارد، اما ریس صحبتشان را قطع می کند.

اینانا به طرز مرموزی بیمار می شود و مری می داند که چه کسی می تواند او را درمان کند، اما او در مسیری مخالف قرار دارد. آیا گروه وارد مسیر انحرافی می شوند؟

گروه سرانجام به شهر آگاروم می رسد اما با محاصره روبرو می شود. جک برای جلوگیری از تلفات بیشتر تصمیم می گیرد خودش وارد عمل شود.

دکتر سالاماندرا مبارزه با جک را رها می کند تا جلوی یک منطقه ی بی ثبات سرکش را بگیرد. آن ها برای مهار این موجود تلاش می کنند تا اینکه مری ناگهان پیدایش می شود.

درحالیکه منطقه بی ثبات به سوی شهر آگاروم پیشروی می کند، گروه با کشف ویژگی اسرارآمیز مری درگیر است. کمی بعد، پایگاه در معرض خطر قرار می گیرد.

همزمان با شدت گرفتن نبرد میان نیروهای شورشی و ارتش مشترک، جک با ریس وارد یک تقابل دردناک می شود. مری با ناامیدی درخواستی از او دارد.