ماریا برای آخرین بار در خانه و در مجاورت «دختران» خود آشپزی می کند. سروکله نوه اش پیدا می شود.

کیک مخصوص ماریا باعث ایجاد هیاهو در جلسه سرمایه گذاران گلوریا می شود. شوهر گلوریا متوجه می شود ماده مخصوصی که در کیک استفاده شده علت آن است و به ماریا فرصتی شغلی را پیشنهاد می کند که گویا علاجی برای مشکلات مالی همه است: ماما کیک.

ماریا می خواهد جلوی دخالت نوه اش در کسب و کار را بگیرد و نگذارد او از ماده اولیه مخفی باخبر شود. اما کمبود تولید باعث می شود با گانگستری به نام مورو که برای هانس، دلال محلی موادمخدر، کار می کند همکاری کند. شایعات درباره محصولات و سفارش های ماریا مثل توپ منفجر می شود.

پانچو برای گسترش کسب و کار ماما کیک یک کامیون غذایی می خرد اما ماریا دلش نمی خواهد او در ماما کیک دخیل باشد. موفقیت ماما کیک باعث می شود پلیس شروع به تحقیقات درباره منشأ این نان محبوب کند.

ماما کیک همچنان پررونق تر می شود. ماریا کم کم می تواند بدهی اش را صاف کند و خانه از آنِ خودش شود، به همین خاطر خواهرشوهرش به او مشکوک می شود و شروع به تحقیق درباره این کسب و کار می کند.

رونق ماما کیک به لطف فروش آنلاین و کامیون غذا بیشتر می شود اما ارتباط ماریا با گانگستری که از او پول می گیرد باعث می شود مخفی کردن این راز از نوه اش سخت شود.

هانس و دارودسته اش برای ماما کیک اعلان جنگ می کنند. هم زمان، گلوریا تصمیم می گیرد خودش دست به کار شود و راپورت ماریا را به پلیس و قنادی رقیب او که به خاطر ماما کیک ضرر کرده می دهد.

کارکنان ماما کیک سعی می کنند بفهمند حمله کار چه کسی بوده و هم زمان پلیس مدارکی برای پایان دادن به کار آن ها پیدا می کند. دروغ ها و رازها بالاخره گریبان آن ها را می گیرد.

همه به این نتیجه می رسند برای ادامه دادن هیچ راز و دروغی نباید بین خودشان و در ماما کیک باقی بماند، به خصوص وقتی می فهمند ارتشی از گانگسترهای خطرناک به رهبری هانس در مقابل آن هاست.

ماریا به همراه تیمش در مقابل دارودسته هانس می ایستد تا یک بار برای همیشه به چیزی پایان دهد که در ابتدا یک قنادی ساده بود: ماما کیک.