بائک ریون به همان سرنوشت پانصد سال پیش دچار می شود؛ وقتی که سانگ هیوک جانش را به او بخشید اما تنبیه شد. حالا بائک ریون که در پروسه تغییر شکل گرفتار شده، به خاطر نقشه سونگ با بحران مواجه می شود.

بائک ریون به همان سرنوشت پانصد سال پیش دچار می شود؛ وقتی که سانگ هیوک جانش را به او بخشید اما تنبیه شد. حالا بائک ریون که در پروسه تغییر شکل گرفتار شده، به خاطر نقشه سونگ با بحران مواجه می شود.

وقتی کیم میونگ سیک که همه او را مجرم می پنداشتند به قتل می رسد، پرونده اسرارآمیزتر می شود. بائک ریون در رویایش صدای مجرم را می شنود و صدای کسی را به یاد می آورد که اخیراً در زندگی واقعی شنیده بود. هم زمان، سانگ هیوک با چند سرنخ جستجوی وسیعی را در منطقه جونگسئو گو شروع می کند.

وقتی کیم میونگ سیک که همه او را مجرم می پنداشتند به قتل می رسد، پرونده اسرارآمیزتر می شود. بائک ریون در رویایش صدای مجرم را می شنود و صدای کسی را به یاد می آورد که اخیراً در زندگی واقعی شنیده بود. هم زمان، سانگ هیوک با چند سرنخ جستجوی وسیعی را در منطقه جونگسئو گو شروع می کند.

درست پیش از آخرین دگردیسی سانگ هیوک، او متوجه می شود که بائک ریون کیست و احساس سردرگمی می کند. وقتی دیگران می فهمند معلوم نیست او کی از مرحله دگردیسی خارج می شود، بائک ریون می ترسد سانگ هیوک برای همیشه ناپدید شود. جه هی اتفاقی تصویری از سانگ هیوک و سو هی را می بیند و به سراغ سانگ هیوک می رود تا بپرسد زن در تصویر کیست.

درست پیش از آخرین دگردیسی سانگ هیوک، او متوجه می شود که بائک ریون کیست و احساس سردرگمی می کند. وقتی دیگران می فهمند معلوم نیست او کی از مرحله دگردیسی خارج می شود، بائک ریون می ترسد سانگ هیوک برای همیشه ناپدید شود. جه هی اتفاقی تصویری از سانگ هیوک و سو هی را می بیند و به سراغ سانگ هیوک می رود تا بپرسد زن در تصویر کیست.

کیم میونگ سیک به عنوان مظنون اصلی پلیس دستگیر می شود و بالاخره اعتراف می کند که گو ایون سئو را کشته است و ادعا می کند چون زندانی شده قربانی دیگری در کار نخواهد بود. هم زمان، والدین جئونگ آ به بیمارستان حیوانات بائک ریون می آیند و بائک ریون با شنیدن ماجرای گم شدن دخترشان به گریه می افتد.

کیم میونگ سیک به عنوان مظنون اصلی پلیس دستگیر می شود و بالاخره اعتراف می کند که گو ایون سئو را کشته است و ادعا می کند چون زندانی شده قربانی دیگری در کار نخواهد بود. هم زمان، والدین جئونگ آ به بیمارستان حیوانات بائک ریون می آیند و بائک ریون با شنیدن ماجرای گم شدن دخترشان به گریه می افتد.

جه هی به بائک ریون می گوید که سانگ هیوک انسان نیست و بائک ریون فوراً یادش می آید سانگ هیوک یک دست ندارد. او متوجه می شود که فراموش کرده برای آخرین بار از کوه بالا برود به همین خاطر به کوه اینوانگ می رود تا ماموریتش را کامل کند. جه هی و سانگ هیوک برای پیدا کردن او به آنجا می روند.

جه هی به بائک ریون می گوید که سانگ هیوک انسان نیست و بائک ریون فوراً یادش می آید سانگ هیوک یک دست ندارد. او متوجه می شود که فراموش کرده برای آخرین بار از کوه بالا برود به همین خاطر به کوه اینوانگ می رود تا ماموریتش را کامل کند. جه هی و سانگ هیوک برای پیدا کردن او به آنجا می روند.

بائک ریون در جریان جراحی زندگی گذشته خود را می بیند و گیج می شود؛ چون فرشته ای که در زندگی قبلی اش هست به سانگ هیوک شباهت دارد. جه هی درباره هویت سانگ هیوک شک می کند و چئونگ ایلِ هیپنوتیزم گر به سانگ هیوک، مدارک غیررسمی هیپنوتیزم بائک ریون را می دهد.

بائک ریون در جریان جراحی زندگی گذشته خود را می بیند و گیج می شود؛ چون فرشته ای که در زندگی قبلی اش هست به سانگ هیوک شباهت دارد. جه هی درباره هویت سانگ هیوک شک می کند و چئونگ ایلِ هیپنوتیزم گر به سانگ هیوک، مدارک غیررسمی هیپنوتیزم بائک ریون را می دهد.

سانگ هیوک یادش می آید که بائک ریون وقتی در حال خودش نبود گفته بود که فرشته است. گو ایون سئو، زنی گمشده از کوه اینوانگ، به بائک ریون زنگ می زند و می گوید که زنده است و از او کمک می خواهد.

سانگ هیوک یادش می آید که بائک ریون وقتی در حال خودش نبود گفته بود که فرشته است. گو ایون سئو، زنی گمشده از کوه اینوانگ، به بائک ریون زنگ می زند و می گوید که زنده است و از او کمک می خواهد.

بائک ریون به دنبال خیابانی می گردد که در رویایش دیده بود. اگرچه این اولین باری است که او این خیابان را می بیند، احساس آشنایی غریبی با آنجا می کند و قلبش به درد می آید. هرچه سانگ هیوک بیشتر از احساساتش نسبت به بائک ریون باخبر می شود، بیشتر از نزدیک شدن به او می ترسد و فکر می کند که لیاقت او را ندارد.

بائک ریون به دنبال خیابانی می گردد که در رویایش دیده بود. اگرچه این اولین باری است که او این خیابان را می بیند، احساس آشنایی غریبی با آنجا می کند و قلبش به درد می آید. هرچه سانگ هیوک بیشتر از احساساتش نسبت به بائک ریون باخبر می شود، بیشتر از نزدیک شدن به او می ترسد و فکر می کند که لیاقت او را ندارد.