مری فینی، پرستار نیوانگلند، در منشن هاوس شروع به کار می کند. منشن هاوس، هتلی است که در یک شهر جنوبی اشغال شده تبدیل به بیمارستان شده است. جیمز سینیور، صاحب منشن هاوس است که می خواهد هر طور شده ثروت خانوادگی شان را حفظ کند؛ در حالیکه دخترش اِما مخفیانه به دنبال پسری است که به او علاقه دارد.

مری فینی، پرستار نیوانگلند، در منشن هاوس شروع به کار می کند. منشن هاوس، هتلی است که در یک شهر جنوبی اشغال شده تبدیل به بیمارستان شده است. جیمز سینیور، صاحب منشن هاوس است که می خواهد هر طور شده ثروت خانوادگی شان را حفظ کند؛ در حالیکه دخترش اِما مخفیانه به دنبال پسری است که به او علاقه دارد.

اما از دوست زخمی شده اش پرستاری می کند. دکتر فاستر با زندگی مشترک و حرفه ای اش درگیر است. مری تلاش می کند با کمک ساموئل زندگی بیمارانش را بهتر کند. سایلاس پای آرلیا را به یک معامله فاسد باز می کند.

اما از دوست زخمی شده اش پرستاری می کند. دکتر فاستر با زندگی مشترک و حرفه ای اش درگیر است. مری تلاش می کند با کمک ساموئل زندگی بیمارانش را بهتر کند. سایلاس پای آرلیا را به یک معامله فاسد باز می کند.

وقتی مادر دکتر فاستر و برادر زخمی طرفدار جبهه جنوبش از راه می رسند، او با هواداری اعضای خانواده اش از جبهه های مختلف رو به رو می شود. آلیس از اینکه می بیند جنگ چقدر نامزدش تام را تغییر داده شوکه می شود. ساموئل و آرلیا سعی می کنند یک پسربچه برده را قانع کنند شانس آزادی اش را از دست ندهد.

وقتی مادر دکتر فاستر و برادر زخمی طرفدار جبهه جنوبش از راه می رسند، او با هواداری اعضای خانواده اش از جبهه های مختلف رو به رو می شود. آلیس از اینکه می بیند جنگ چقدر نامزدش تام را تغییر داده شوکه می شود. ساموئل و آرلیا سعی می کنند یک پسربچه برده را قانع کنند شانس آزادی اش را از دست ندهد.